احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





پاداشِ نقــدی بهتر است یا غـیرنـقدی؟

گزارشگر:9 سرطان 1393 - ۰۸ سرطان ۱۳۹۳

بخش دوم

mnandegar-3محققان چارچوبی را به نام «تیوری قابلیت ارزیابی کلی» تعیین کردند که سه روشِ پایه را مشخص می‌کند. در این روش، افراد بخش‌هایی را برای استخراج اطلاعات در مورد ارزش ذهنیِ خود مقایسه می‌کنند. ما ممکن است از تجربۀ غیرقابل انکارِ خود از جهان، برای سنجش مطلوبیتِ یک مورد استفاده کنیم. (به طور مثال: دانش ذاتی ما در مورد هوای ۶۰ درجۀ سلسیوس به ما می‌گوید که این دما بسیار گرم است، اما در مورد ۲۱ درجه می‌گوید که این دما بسیار لذت‌بخش است). هم‌چنین ممکن است به مهارت‌های تخصصی هم تکیه کنیم؛ مثلاً زمانی که جواهرسازی الماس را مورد آزمایش قرار می‌دهد. یا دو عامل را به صورت ساده در کنار یک‌دیگر مقایسه کنیم؛ مثل: مزه کردنِ دو طعم متفاوتِ چیپس.
روئس می‌گوید: «وقتی به شکلی داستان‌گونه متوجه این الگوی اضافی «قابلیت سنجش» شدیم، از این‌که چه‌گونه می‌توانیم آن را با تیوری موجود نحوۀ ارزیابی امور توسط افراد ارتباط دهیم، دچارتعجب شدیم».
بی‌عدالتیِ غیرقابل سنجش
محققان با طراحیِ یک آزمایشِ ساده جهت آزمودنِ این‌که آیا کم کردن میزانِ سنجش‌پذیری پاداش‌های ناعادلانه، میزان نارضایتی را نیز کم می‌کند یا خیر، کار خود را شروع کردند. آن‌ها به صورت تصادفی، ۱۲۰ دانشجوی چینی را به دو گروه تقسیم کردند: یک گروه «سود بیشتر» نامیده شد که ۶۰ درصد پاداش تعیین شده را دریافت می‌کردند و گروه دیگر «سود کمتر» نامیده شد که فقط ۴۰ درصد پاداش تعیین شده به اعضای آن تعلق می‌گرفت. هر یک از این گروه‌ها دوباره تقسیم شدند: بعضی افراد پاداش قابل سنجش به صورت نقدی دریافت کردند، در حالی که به بقیه پاداش غیرقابل سنجش، به شکل برشی از یک کیک داده شد (در هر دو حالت قابل سنجش و غیر قابل سنجش، نسبت ارزش پاداش‌ها به صورت ۶۰ درصد و ۴۰ درصد رعایت شده است). شرکت کننده‌گان گروهی که سود کمتر داشتند (۴۰ درصد)، نسبت به همکارانِ خود در گروه سود بیشتر، رضایتِ کمتری را گزارش دادند.
اما افرادی که به جای پول نقد کیک دریافت کردند، نارضایتی بسیار کمتری داشتند. در یک مقیاس بر اساس ۷ واحد (۷ بیشترین میزان رضایت و یک کمترین میزان رضایت)، افرادی که پاداش آن‌ها کیک بود، دارای میانگین رضایتِ ۵ بودند. در حالی که میزان رضایت گروهی که پول نقد کمتر دریافت کردند، فقط ۲ بود. اختلاف میان میزان رضایتِ گروه‌های سود بیشتر و سود کمتر که کیک دریافت کردند، بسیار کمتر بود. اعضای گروه سود بیشتر که قسمت بزرگ‌تری از کیک را دریافت کردند، میزان رضایت ۶ واحد را گزارش کردند که تنها فقط یک واحد بیشتر از گروه همتای سود کمتر خود بودند.
بر اساس نظر «ما»، دادن کیک به شرکت کننده‌گان، آن‌ها را تشویق کرد که بر روی جنبۀ تجربی پاداش خود تمرکز کنند. «ما» می‌گوید: «آن‌ها به جای آن‌که با خودشان فکر کنند؛ چرا کمتر از بقیه کیک دریافت کرده‌اند، می‌گویند این کیک چه‌قدر خوشمزه است.» «ما» و روئس هشت آزمایش دیگر را که برای سنجش محدودیت‌های این اثر طراحی شده بود، انجام دادند. به گفتۀ روئس، «ما این آزمایش را بر روی کودکان، بزرگ‌سالان، امریکایی‌ها، چینی‌ها و با کالاهای دیگر مثل روغنِ پخت و پز انجام دادیم و سعی کردیم به آن عمومیت ببخشیم. سازگاری نتایج (که پاداش‌های غیر قابلِ سنجش حتا اگر ناعادلانه باشد، نارضایتی کمتری ایجاد می‌کند) بسیار جالب و گیرا بود.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.