گزارشگر:4 سنبله 1393 - ۰۳ سنبله ۱۳۹۳
بخش نخست
مقدمه:
اولین خیانت از زمانی آغاز شد که ابلیس در برابر فرمان خداوند، ناسپاسی کرد و از فرمانِ او برای سجده و در اصل احترام گذاشتن به آدم، تمرد کرد. این خیانت نه تنها در حق خود ابلیس، بلکه در حق آدم و در حق ملکوت اعلی روا داشته شد. ادامۀ این خیانت، منجر به خوردن میوۀ ممنوعه و در ادامه، فرود آدم و هوا از بهشت به زمین و سرانجام منجر به حادثۀ قابیل و هابیل و… گردید.
در این مقاله قصد داریم تا خیانت را معنی و عوامل ایجادِ آن و انواعش را بیان کنیم و برای اتمام مطلب نیز نکاتی را برای جلوگیری از خیانت بیان داریم.
چیستی خیانت:
عدهیی خیانت را به فریب دادن و گول زدن معنی میکنند، شماری هم آن را ضد امانتداری میدانند و … . با خواندنِ این مقاله متوجه خواهید شد که خیانت در هر عرصهیی وجود دارد؛ در عرصۀ شخصی، در عرصۀ گروهی، در عرصۀ ملی و … . پس معنی خیانت باید فراتر از این باشد. دزدی خیانت است، هوو [=امباق] آوردن بر سر زنِ اول خیانت است، احتکار خیانت است، ترور خیانت است، فریب دادن و گول زدن خیانت است، تهمت زدن خیانت است و… . میبینید که خیانت حوزۀ بسیار گستردهیی دارد که نمیتوان فقط گفت ضد امانتداری است یا فقط گفت فریب دادن است. چرا که خود فریب دادن، نوعی خیانت است.
خیانت در همۀ عرصهها وجود دارد.
خیانت در همه نوع احساس وجود دارد.
خیانت در همه نوع عمل وجود دارد.
خیانت نوعی عمل است علیه چیزی یا کسی.
خیانت نوعی عملِ احساسی یا جسمی است.
بر این اساس میتوان گفت «خیانت عملی است احساسی، جسمانی علیه چیزی یا کسی».
حال میخواهد این احساس عشق باشد یا نفرت و …، شخص یک نفر باشد یا ملتی.
انواع خیانت:
ابتدا میخواستم عوامل ایجاد خیانت را بیان کنم، اما گفتم بهتر است ابتدا انواع خیانت را بیان کنم تا بتوان بهراحتی عوامل ایجاد خیانت را بیان کنم:
از جملۀ انواع خیانت:
۱ـ تروریست و ترور:
تروریست به کسی میگویند که به جانِ کسی یا چیزی مهم، سوءقصد میکند. یعنی قصد دارد کسی یا چیز مهمی را از بین ببرد. این عمل انجام شده را ترور میگویند. ترور نوعی خیانت است که ممکن است شخص در حق چیزی یا کسی انجام دهد. به عنوان مثال: کشتن علما، کشتن روحانیون، کشتن مقامات عالیرتبۀ مملکتی و … .
شاید فکر کنید که ترور، مخصوص اشخاصِ تنها است. اما شامل اشیا هم میشود و منظور آن دسته از اشیایی است که مهم هستند. اشیایی که در حد یک مقام عالیرتبه یا یک دانشمندِ مهم هستند.
کسی که شخصی مهم را ترور میکند، در اصل مردمی را از خیر و برکتِ علم و هوش و درایت و داناییِ او محروم میکند و این یعنی خیانت در حق مردم و حتا خیانت در حق خانوادۀ آن شخص. همین برای اشیای مهم هم صادق است.
۲ـ احتکار:
احتکار در رابطه با همان موضوعی است که قبلاً بیان کردم، یعنی محروم کردنِ مردم از شیء مهمی که به آن نیاز ضروری دارند.
احتکار در اصل انبار کردن و مخفی کردنِ یک شیء یا جنس بسیار ضروری و مورد نیاز مردم میباشد، تا به هنگام کمبود و گرانی، آن را وارد بازار کنند.
این خود نوعی خیانت در حق مردم است.
۳ـ عدم آگاهی و اطلاعرسانی:
عدم آگاهی و اطلاعرسانی، چه شخصی باشد و چه گروهی، خیانت به شخص و گروه میباشد.
فرض کنید شخصی یا گروهی پی میبرد که آب دارای موادی است که اشخاص را از نظر عاطفی و ذهنی، دچار اختلال میکند. چنین شخص یا گروهی وقتی آگاهی و اطلاعرسانی نکند، در حق مردم خیانت کرده است. چرا که با عدم اطلاعرسانی خود، سبب بیماری عاطفی و ذهنیِ بیشتر مردم میشوند.
۴ـ دوجانبهگرایی:
دوجانبهگرایی یک نمونۀ بارز دارد و همان کلمۀ جاسوسی است. بهترین نمونۀ دیگر آن، «سخنچین بدبخت هیزمکش است» میباشد. یک نمونۀ دیگر آن، آوردنِ هوو بر سر زن است.
اشخاصی هستند که در دو گروه، خود را نفوذ میدهند. حال این نفوذ ممکن است به نفع یکی از طرفین یا به نفع طرفِ سوم باشد. اما این در اصل، خیانت به هر دو گروه میباشد.
هستند کسانی که برای بههم زدن بین دیگران سخنچینی میکنند و حقایقِ نادرستی را بین آنها پراکنده میکنند و با این سخنچینی، در حق این اشخاص و گروهها خیانت میکنند. هرچند که ممکن است شخص هیچ سود و بهرهیی برای هیچ طرفی به حاصل نیاورد و حتا برای خودش.
اشخاصی هم هستند که بر سر زن اول خود، زن دوم میگیرند، آنهم بدون رضایت و مشورتِ زن اول، و این خود خیانت در حق زن اول است.
مثالهای زیادی از این قبیل وجود دارد که بیان آنها دیگر ضروری نیست.
Comments are closed.