احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:14 عقرب 1393 - ۱۶ عقرب ۱۳۹۳
بخش نخست
به نظر میرسد جهـانِ امروز جز شادی و خنده را نمیخواهد و نمیپسندد. از اندوه میگریزد و گریستن را مذموم میداند. خندیدن و خنداندن اکنون به کسب و کار تبدیل شده است. البته این امر عمومیت ندارد، اما از آنجا که رسانههای گروهی کشورهای صنعتی با توجه به بُرد و تأثیری که دارند مروج این فکرند، این تفکر بهصورتی اغراقآمیز تظاهر میکند. ولی حال باید دید که فیلوژنی و انتوژنی دربارۀ گریستن چه میگوید؟
فیلوژنی تکامل نوعی است، یعنی برای نمونه: تکامل یک ویژهگی جسمی یا رفتاری در گونههای مختلف جانوری. انتوژنی به معنی تکامل فردی است در یک گونۀ ویژه. مثلاً رشد نوزاد از بدو تولد تا رسیدن به مراحل بعدی و دگرگونیهایی که در این دوره از نظر جسمی و رفتاری پیدا میکند.
گریستن مختص انسان است
در سیر تکاملی گونههای جانوری به نظر میرسد فقط در گونههای پرندهگان و بهویژه پستاندارانِ اجتماعی است که نشانههایی حاکی از افسردهگی دیده میشود. گریستن به عنوان تظاهری از اندوه و افسردهگی، ویژهگی مختصِ انسان است؛ شاید به این علت که انسان، متکاملترین و اجتماعیترین نوع جانوران است. افسردهگی به عنوان نشانه، به شایعترین وجه، حکایت از تنها ماندنِ عضوی از گروه میکند و گریستن علامتی است برای مطلع کردنِ دیگر اعضای گروه از اینکه کسی تنها مانده است و نیاز به یاری دارد. این کارکرد گریستن، بهویژه در نوزادان و شیرخواران، دارای ارزش تکاملی بسیار است و مادر را متوجه نیـازهای فرزند میکند. به علاوه درمییابد که برای یافتن فرزند، باید به دنبال منبع صـدای ناله همراه با گریستن برود. در بزرگسالان نیز هر زمان که احساس تنهایی یا تنهایی واقعی روی دهد، گریستن نیز ملازمِ آن است.
البته خنده نیز به عنوان تظاهری از رضایت و شادمانی، دارای تأثیر انطباقی از نظر بقاست و به دریافتکنندۀ آن این پیام را میدهد که من از تو خشنودم یا از خدماتی که به من عرضه میشود، احساس رضایت دارم. این تأثیرِ ارتباطی خنده بهویژه در رابطۀ کودک با مادر تأثیر تقویتکننده دارد، زیرا مادر با دیدن لبخند فرزند درمییابد که خدماتش مورد پذیرش قرار گرفته است.
به طور کلی، اندوه و شادی در تقابل با یکدیگر شناخته میشوند و اگر قرار بود همهچیز همیشه بر وفق مراد باشد، دیگر احساس یکنواختی حاکم میشد و نه شادی: «هیچ دردی بتر از عافیت دایم نیست / تلخی تازه به از قند مکرر باشد».
به همین نحو است غم و غصۀ مداوم که اگر شادی در فواصل آن نباشد، جنبۀ عادی پیدا میکند و شناخته نمیشود. بنابراین نه اندوه مداوم مورد تحسین است و نه شادی پایانناپذیر ممکن. این هر دو همراه با گریه و خنده در جای خود تأثیر انطباقی و سازگارانه دارند.
Comments are closed.