گزارشگر:دوشنبه 20 ثور 1395 - ۱۹ ثور ۱۳۹۵
بخش پنجم/
کمپاین ”افغانستان به روایت دیگر“ از سوی بنیاد آرمانشهر در آستانۀ سومین دور از انتخابات ریاست جمهوری افغانستان راهاندازی شد و از همکاری فدراسیون بینالمللی جامعههای حقوق بشر بهره برد. در چارچوب این کمپاین، بیش از ۱۰۰ مصاحبه با شماری از نویسندهگان، فعالین حقوق بشر، فعالین جامعۀ مدنی، و سیاستمداران کشور در مورد وضعیت حقوق بشر در افغانستان و نگرانیها و امیدها انجام شد که قسمتِ زیادی از این مصاحبهها قبلاً در همین روزنامه منتشر شده است. اینک جمعبندیِ مفصلی از مباحث مطرح شده در گفتوگوها تهیه شده که در ۱۸ بخش از طریق این روزنامه در خدمت علاقهمندان قرار میگیرد؛ ما میخواهیم از این طریق، صدای نخبهگان کشور را به گوش مردم، دولت و جامعۀ بینالمللی برسانیم. برای خواندن مجموعۀ این مصاحبهها و گزارش کامل به این لینک مراجعه کنید: http://openasia.org/item/16511
عدم آموزش زنان: تداوم وضعیت موجود
ارتقای سطح آموزشی زنان، تأثیر غیرقابل انکاری روی سبک زندهگی، سلامتی و آیندۀ اقتصادی آنها دارد؛ امری که در نهایت تمام جامعه را بهرهمند میکند. بنابراین تعجبآور نیست که عدم آموزش زنان، چالش بسیار مهمی ارزیابی شود که به تدوام وضعیت نابربرِ آنها دامن بزند.
سیده مژگان مصطفوی، معین مسلکی وزارت امور زنان و استاد دانشکدۀ روزنامهنگاری در کابل است، او میگوید: “بازدارندهها سطح پایین فرهنگِ جامعه مانند بیسوادی است که جنگ، خشونت و ناامنی به آن مرتبط هستند. ما باید کمپین سراسری سوادآموزی برای زنان داشته باشیم. متأسفانه بیشترین تعداد بیسوادان در کشور را زنان تشکیل میدهند”.
اما فاخره موسوی دانشجوی دکترای رشتۀ علوم سیاسی، صلاحیت آموزشدهندهگان را زیر سوال میبرد: “در افغانستان چه کسانی آموزش میدهند؟ خود آموزش مردسالارانه است. تقسیمات اجتماعی با دیدگاهی مردانه آموزش داده میشود. مادری نیست که هم نقش اجتماعی برجستهیی داشته باشد و هم در خانه نقش مرکزی را ایفا کند. پدر نقش قهرمان را بازی میکند و همه تصمیمات را پدر میگیرد”.
ماری نبردآیین، معاون آژانس خبری باختر: “بیسوادی خانوادهها مخصوصاً زنان مهمترین عامل است. شما تصور بکنید زنی که در چهاردیواری خانه محصور باشد، چگونه میتواند فرزندی مطابق با زمانه را جهت رشد و تعالی تربیت کند؟ بدین ترتیب، نیاز به مبارزۀ شدید با بیسوادی جامعه مخصوصاً زنان هست”.
استقلال اقتصادی لازمۀ تغییر است
در بسیاری از کشورهای دنیا، مبارزه با تبعیض علیه زنان و حرکت به سوی برابری جنسیتی با فراهم کردنِ زمینههای استقلال اقتصادی آنها در هم آمیخته است. زمانی که زنان فاقد ابزارها و مهارتهای معیشتی باشند، از نبود قدرت انتخاب رنج خواهند برد و ناچار به پذیرش خشونتها و سرکوبها خواهند بود. جامعۀ زنان افغانستان نیز از این اصل مبرا نیست.
شینکی کروخیل، نمایندۀ مردم کابل در مجلس نمایندهگان به این مشکل به روشنی اشاره میکند: “یکی از معضلات زنان، مشکل اقتصادی آنهاست. تا زمانی که زن وابسته به اقتصاد دیگران باشد و از خود درآمد نداشته باشد، نمیتواند مشارکت سیاسی داشته باشد”.
مسعود حسنزاده شرایط زنان افغانستان را در قالب وسیعتر جامعۀ طبقاتی تحلیل میکند: “فقر، خشونت، جهل، غارت، فریب، همه و همه محصول و ثمرۀ جامعۀ طبقاتی مبتنی بر سودجویی به هر قیمت است. مقولاتی که در این ده سال به فرمان قدرتها و بر اساس طرح دموکراسیسازی امریکایی در خصوص زنان صورت گرفته و به خورد ما هم داده شده، همه محصول و معلولِ علتهای بزرگتری هستند که الزاماً جنسیت نمیشناسد. وقتی ماحصل و نتیجۀ مشی نظام حاکم به اینجا ختم میشود که پولدار باید پولدارتر شود، در چنین جامعهیی انسان گرگ انسان است، هر کس در هر ساختاری تلاش میکند همه را به نفع خود سرکیسه کند و مورد ظلم قرار دهد. با این تحلیل، عامل بازدارندۀ بزرگ نه تنها برای زنان که برای همه، تقسیم ناعادلانۀ سرمایه است که فقر و پیرو آن خشونت و جنگ و بیعدالتی به بارآورده است”.
دکتر داوودشاه صبا، والی پیشین هرات، در کنار اشاره به نقش آموزش، فرهنگ و سنت حاکم بر کشور و پیرمردسالار خواندن جامعۀ افغانستان، از مسالۀ اقتصاد میگوید: “دسترسی زنان به منابع اقتصادی بسیار محدود است. هنوز اقتصاد در دست مردان است. تا زمانی که دختران افغانستان نتوانند از نظر اقتصادی سر پا بایستند، خودشان تولید و مدیریت کنند، جامعه با مشکلات جدی روبهرو خواهد بود. در روستاها زنان کار میکنند ولی مدیریت منابع در دستِ مردان است”.
در بحث عوامل اقتصادی باید به این نکته نیز اشاره کرد که نه تنها عدم استقلال مالی، بلکه فقر و طبقۀ اقتصادی خانوادههایی که زنان در آن زندهگی میکنند، خاصه در جامعهیی که فاقد سیستم رفاهی است، مانع مهمی در پیشرفت آنها محسوب میشود.
ضیا مبلغ، سرپرست مؤسسۀ جامعۀ باز افغانستان به این نکته اشاره میکند که: “عامل فقر اقتصادی و بیکاری سبب شده بسیاری از مردم حتا احکام شرعی که به نفع زنان عمل کرده، همچون حق میراث را زیر پای نهند و زنان را از این حق شرعی محروم سازند. بنابراین اگر اجتماع به اندازۀ کافی از لحاظ اقتصادی رشد کند، فکر میکنم خیلی از مشکلات زنان خود به خود حل خواهد شد”.
عبدالجلیل بینش، رییس دیدهبان افغانستان هم در همین رابطه، خاصه دسترسی زنان به برخی امکانات میگوید: “تصور کنید دختری را که در یک ده به مکتب ابتدایی دسترسی ندارد، فردا که میخواهد تحصیلات عالی خود را پیش ببرد، چگونه میتواند در یک شهر غریب، تک و تنها بودوباش داشته باشد؛ آنهم به فرض اینکه خانوادۀ دختر حاضر باشد دخترش را به امان خدا بفرستد”.
خشونت و عدم امنیت؛ سد راه جدی مشارکت زنان
خشونت علیه زنان به صورت تاریخی نشانهیی از نابرابری روابط قدرت میان زنان و مردان بوده و یکی از مکانیسمهای اجتماعی در سرکوب زنان و مطیع نگاه داشتن آنها محسوب میشود. خشونت انواع مختلفی دارد که از ارجحیت جنس پسر در زمان نوزادی آغاز میشود و تا محرومیت از فرصتهای برابر، ازدواجهای تحمیلی، آزارهای جسمی و روحی و سلب اختیار در تصمیمگیریهای فردی و اجتماعی پیش میرود. این مسالۀ اجتماعی با تمام انواع آن موضوع توجه و مبارزۀ بسیاری از روشنفکران افغانستان است.
ملک ستیز، مشاور امور بینالملل وزارت امور خارجه در توضیح خشونت ساختاری میگوید: “خشونت ساختاری یکی از عوامل بازدارنده است که فرصت شکوفایی و حضور زنان را از ایشان میگیرد. خشونتِ ساختاری از بالا شکل میگیرد و بر زنان تحمیل میشود. در جامعۀ ما زنان بهشدت به مردان وابستهاند و از هرگونه استقلال و آزادی اقتصادی، فکری و اجتماعی محروم ماندهاند”.
فرخنده زهرا نادری به سکوتِ مردان در برابر خشونت علیه زنان انتقاد میکند و وظیفۀ اعتراضی را تنها بر دوش زنان نمیبیند: “سنتهای ناسالم و سکوتِ ما در برابر این سنتها، بیشتر پیام منفی دارد. وقتی یک زن به وسیلۀ شوهر خود شلاق میخورد ولی همه چشم میبندند، فردا با کارد به سراغ او میرود و روز سوم سرش را میبرد. کسانی که این روند را میببینند و خاموش هستند، گناهکاران تاریخاند. ضروری آن نیست که یک زن صدای خود را بلند کند، مردان چرا سکوت اختیار میکنند؟ متأسفانه تا یک زن به وحشیانهترین مرحلۀ آسیبدیدهگی از خشونت نرسد، همه ساکت هستند و او را تشویق به تحمل میکنند”.
باری سلام، روزنامهنگار و فعال مدنی به خلای حمایت قانونی در این زمینه اشاره دارد: “در نبود قانون یا لایحۀ جزایی برای مجازات عاملان آزار و اذیت زنان در اجتماع، هر کس به خود اجازه میدهد به زن هتک حرمت کند”.
نادر نادری، رییس واحد ارزیابی و تحقیق افغانستان، عواقب خشونت را متوجه تمام جامعه میداند: “ناامنی کل جامعه را متأثر میسازد، اما زنان را به دلیل اینکه مکانیزمهای حمایتی اجتماعی وجود ندارد، بیشتر متأثر میکند. بدین خاطر آسیبپذیر بودن زنان بیشتر است و این باعث شده که در نقاط ناامنِ کشور زنان کمتر از آزادیهای مدنی، اجتماعی و سیاسی استفاده کنند”.
Comments are closed.