روان‌شناسی قرآنی

گزارشگر:یک شنبه 13 سرطان 1395 - ۱۲ سرطان ۱۳۹۵

بخش سوم/

mandegar-3نویسـنده: دکتور مصطفی محمود
مترجـم: سیداحمـد اشرفی
هدف اخلاقی در مفهوم دینی فردی است، هدف این است که فرد به درجۀ کمالِ انسانی‌اش نایل گردد، اما نتایج اجتماعی‌یی که از آن به‌دست می‌آید، در مرتبۀ دوم قرار می‌گیرد؛ زیرا جامعه‌یی که از چنین افرادی تشکیل می‌گردد، لزوماً همگرایی و صلح و محبت در آن حکم‌فرما خواهد شد.
اخلاق در مفهوم دینی عبارت است از: بیرون کشیدنِ نفس از ذلت و برده‌گی و بالا بردنِ آن به بارگاه الهی و رفتنِ آن از جزء به سوی کل و از نسبت به سوی مطلق و از رغباتِ مادی به سوی شادمانی‌های معنوی و روحی و الهی. و این در صورتی امکان‌پذیر می‌شود که بصیرت و دیدگاهِ آدمی تصحیح گردد و هر چیز را با حجمِ حقیقیِ آن ببیند و لذت‌های دینوی، وی را از رؤیتِ کمالاتِ معنوی و الهی باز ندارد.
از همین جهت، اخلاق دینی با مبارزه با شهوات آغاز می‌گردد، نه با تسلیم شدن در برابرِ آن‌ها و اشباع بی‌رویۀشان. اخلاق دینی، انسان را به توزیع بهترِ لذت‌ها فرا نمی‌خواند، بلکه ـ برعکس اخلاق رایج ـ وی را به رهایی از اسارتِ آن دعوت می‌کند؛ و لهذا این دو نوع دیدگاه از هم متفاوت بوده و هر کدام انسانِ متفاوتی را به‌بار می‌آورد. از همین‌جاست که هدف و آرزوی انسان مادی، لذت فوری و پاداش عاجلِ دنیوی می‌باشد؛ زیرا که وی به وجود چیزی در ورای زنده‌گی دنیا باور ندارد و از این سبب دنبال زمانِ حال و لحظۀ کنونی می‌دود. اما زمان در گذر و لحظه‌ها در گریز و حسرت در انتظار است، این انسان هیچ ضمانتی برای فردای خود ندارد؛ زیرا که مرگ همیشه در کمینِ وی است و او نمی‌داند چه وقت و چگونه و در کجا به سراغش خواهد رسید و لذا همواره کامش پُر از تلخی و قلبش پُر از حسرت بوده، به هر اندازه یی که امیال و شهواتش را اشباع می کند بر گرسنگی و تشنگی اش افزوده می گردد . او همیشه در تشویش و نگرانی بوده، قلبش در میان شهوات پراکنده و سرگردان می‌باشد و طعم آرامش را نخواهد چشید و سرانجام برخلاف اراده‌اش، ناگهان مرگ گلویش را خواهد فشرد و دنیا را ترک خواهد گفت.
اما انسان مؤمن که ترکیب روانی و دیدگاهِ اخلاقی‌اش متفاوت است، لذت‌های دنیوی را ناچیز و فناپذیر می‌بیند و دنیا را گذرگاه و امتحانگاهی می‌داند که با کامیاب شدن در آن، به منازل و درجاتِ بلندی در جهانِ دیگر نایل می‌گردد. در نظر او، دنیا یک خیال است و در سفر زنده‌گی، تنها ضامن و متکای وی خداوند است. او باور دارد که در جهان هستی، تنها فرمانِ خدا حکم‌فرماست و تقدیر همۀ امور در دست توانای اوست و اگر همۀ مردم دنیا اجماع کنند بر این‌که ضرری بر وی وارد نمایند یا نفعی به وی برسانند، نخواهند توانست مگر این‌که خداوند آن را خواسته باشد. لذا فرد مؤمن با به‌دست آوردن چیزی، خود را گم نمی کند و بیش از حد خوشحال نمی‌شود و اگر چیزی را از دست بدهد و یا دچار ضرر و تنگدستی گردد، مأیوس نمی‌گردد. او به این فرمودۀ پروردگار باورمند است که می فرماید:
«وَعَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ وَاللّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ» (سورۀ بقره : ۲۱۶)
ترجمه: و بسا چیزهایی را خوش ندارید که به خیرِ شماست و بسا چیزهایی را دوست دارید که به ضررِ شماست و خدا می‌داند و شما نمی‌دانید.
از نظر فرد مؤمن، خدا حکیم و عادل و رحیم است، لذا ضرری را مقدر نمی‌کند مگر این‌که در آن حکمت و یا فایده‌یی نهفته باشد و یا تحقق عدالتی در آن مد نظر باشد.
انسان مؤمن در میدان کارزار با استواری و ثبات می‌رزمد و از مرگ هراسی ندارد؛ زیرا او می‌داند که مطابق به فرمودۀ پروردگار:
«أَیْنَمَا تَکُونُواْ یُدْرِککُّمُ الْمَوْتُ وَلَوْ کُنتُمْ فِی بُرُوجٍ مُّشَیَّدَهٍ» (سورۀ نساء: ۷۸ )
ترجمه: هر کجایی که باشید، مرگ به سراغ‌تان خواهد رسید، هرچند در برج‌های قوی و مستحکم قرار داشته باشید.
«قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِیکُمْ» (سورۀ جمعه: ۸)
ترجمه: بگو هر آیینه مرگی که از آن می‌گریزید، حتماً با شما روبه‌رو خواهد شد.
«وَمَا کَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلاَّ بِإِذْنِ الله کِتَابًا مُّؤَجَّلاً» (سورۀ آل عمران: ۱۴۵)
ترجمه: هیچ نفسی بدون اجازۀ خدا نمی‌میرد، زمان (مرگ وی) دقیقاً نوشته شده است.
همچنان فرد مؤمن به کسی حسد نمی‌ورزد و در برابر برق و زرقِ دنیا و دنیاداران خود را نمی‌بازد و فریب نمی‌خورد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.