احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:محمدمجید عبدالهی/ چهار شنبه 22 جدی 1395 - ۲۱ جدی ۱۳۹۵
بخش دوم/
انواع
سیاستهای عمومی: «اصولی هستند که به وسیلۀ مراجع ذیصلاح در کشور وضع شدهاند و به عنوان یک الگو و راهنما، اقدامات و فعالیتهای لازم در جامعه را راهبری میکنند».
سیاستهای کلان: سیاستهای عمومی که یکی از دو مورد زیر را داشته باشد:
۱) از نظر موضوعی بسیار فراگیر، فرابخشی یا حساس بوده و به تعبیری تفسیری نزدیک از قوانین اصلی کشور به حساب آیند،
۲) جنبۀ تعیینکنندۀ بالایی برای سایر سیاستهای عمومی داشته و نقش راهنمای جدییی برای آنها داشته باشند،
۳) موضوعاتی باشند که تغییر موضع و یا رویکرد حساب شدهیی نسبت به آنها در سطح مدیریت کشور مد نظر قرار گرفته است،
۴) برای اهداف راهبردی مشخصی مانند اهدافی در سطح چشمانداز و در چارچوب چنین طرحهای کلان و جدیدی نیازمند بازنگری، بازآرایی و یا تصریحات مشخص و تکلیفی خاصی باشند.
بایدهای سیاست کلان
علاوه بر بایدهای سیاستها، سیاست کلان باید:
الف) دارا بودن هدفهای کلی و فراگیر
ب) تعیین کنندۀ حد و مرز سیاستهای عمومی
ج) تعیین کنندۀ اولویت زمانی سیاستهای عمومی
د) تعیین کنندۀ میزان ریسکپذیری و دامنۀ مداخلات قابل اتکا در سیاستهای عمومی
و) تعیین کنندۀ میزان عمق و گسترۀ مطلوبِ سیاستهای عمومی
هـ) تعیین کنندۀ جهشی یا تعادلی بودن سیاستهای عمومی
ی) تعیین کنندۀ پیشفرضها، بنیادهای نظری و شیوهها و ابزارهای مورد نیازِ سیاستهای عمومی
تعاریف افراد از فنّ سیاست
دانشمندان غربی:
هنر استفاده از قدرت یا امکانات به طوری که بلندپروازیهای سیاستمدار باید با قدرتش متناسب باشد. وگرنه هرگز به هدفش نمیرسد. (نولی)
حکومت کردن بر انسانها (کایتا نوموسکا و آستینرانی)
مبارزه برای قدرت و نفوذ و اعمال آن در جامعه و همۀ آن فعالیتهایی که مستقیم یا غیرمستقیم با کسب قدرت دولت، تحکیم قدرت دولت، و استفاده ار قدرت دولت همراه است (نولی)
توزیع آمرانۀ ارزشها (ریستون)
دانشمندان اسلامی:
سید جعفر کاشف الغطاء در پاسخ به این پرسش که چرا در سیاست دخالت میکند، به این مضمون پاسخ داده:
دخالت در سیاست اگر به معنای نصیحت و ارشاد و نهی از فساد و نصیحت کردن حاکمان بلکه عامۀ مردم و بر حذر داشتن از واقع شدن در دامهای استعمار و نهادن بندها و زنجیرها بر شهر ها و مردم باشد، اگر سیاست این امور باشد پس من (و به خدا پناه میبرم از گفتن من مگر دراین مقام) آری من تا سر در سیاست غرق هستم و آن از و ظایف من است و خود را در بر آن مسوول میبینم.
Comments are closed.