احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:عبدالحفیظ منصور/ سه شنبه 21 قوس 1396 - ۲۰ قوس ۱۳۹۶
بخش نخست/
بنای نظامِ هستی بر تعدد و اختلاف نهاده شده و این اختلاف، امری طبیعی و نازدودنیست؛ بنابراین هرگونه کوشش برای ریشهکن کردنِ اختلافات بهمثابۀ آب در هاون کوبیدن است. یعنی همانگونه که از رهگذر تکوینی شاهد پدیدههایی از نوع جمادات، نباتات، حیوانات، بلندی و پستی، نرمی و درشتی، شب و روز میباشیم، در نظام تشریعی نیز باورها و مفاهیمِ صواب و ناصواب، فاضل و مفضول، پذیرفتنی و ناپذیرفتنی وجود دارند. قرآن مجید در چندین جا سخن از وجود اختلاف در میان ابنای بشر میزند و بر آن مُهر تأیید مینهد. به عنوان نمونه میفرماید: «ولو شاء ربک لجعل الناس امه واحده و لا یزالون مختلفین»: اگر پروردگارت میخواست همه مردم را امتِ واحد میگردانید (ولی نخواست) و همیشه مردم متفاوت (از نظر باورها) خواهند ماند.
و یا هم در جای دیگر آمده است: «ولو شاء ربک لآمن من فی الارض کلهم جمعاً افانت تکره الناس حتی یکونوا مومنین»: اگر پروردگارت (به اجبار) میخواست تمام مردم روی زمین ایمان میآوردند (ولی نخواسته است) آیا تو بر مردم فشار وارد میکنی تا ایمان آورند؟ (نباید چنین شود).
همانسان که تفاوت در نظام تکوینی به طبیعت زیبایی بخشیده است، طبیعت را از یکرنگی خستهکن نیز رهایی داده و زمینه کار و تلاش و در فرجام پیشرفت و ترقی را فراهم آورده است. وجود اختلافنظر در میان ابنای بشر سخن از اراده و اختیارِ آدمی میزند؛ زیرا انسان آزاد و انتخابگر خلق شده است؛ آزاد است که چه چیزی را بپذیرد و از قبول چه چیزی ابا ورزد. در واقعیت امر، اختلافِ دیدگاهها موجب رقابتهایِ سازنده و مفید شده و زمینه تکامل و پیشرفت را به میان آورده است. از اینرو انسانِ صاحبنظر اختلاف را با نگاه مثبت و سازنده میبیند.
در سخنی از پیامبر(ع) وجود تفاوتِ نظر در میان امت مسلمه «رحمت» خوانده شده است و احادیثی هم وجود دارد که آزادی فکر و اندیشه را در امور دینی بهشدت تشویق میدارد و زیر نام “اجتهاد” به آنهایی که به نظریهپردازی دست مییازند، اجر و پاداشِ اخروی وعده میدهد. اما اختلافی که عداوت و دشمنی بهبار آورد، صفوفِ مسلمانان را متفرق سازد، تخمِ کینه و تعصب در میانِ آنها بپاشد، بهشدت نکوهش شده و حتا اگر بهظاهر کار نیکویی هم باشد، مردود شناخته شده است؛ زیرا پیامبر دستور تخریب مسجدِ “ضرار” را صادر کرد.
یک. عالم کثرت
وجود اختلاف قابل چشمپوشی نیست و آنهاییکه خواستهاند همۀ مسایل از کُلی گرفته تا جزیی را یکرنگ و یکسو بسازند، خیمۀ استبداد برافراشتهاند و رویِ خود سیاه کردهاند؛ از اینرو مسلمانِ خوب تفاوتها را میپذیرد، با آنها کنار میآید و آن را از اسبابِ جلال و جمالِ پروردگار میداند که بدون آن، نه زندهگی رمقی دارد و نه هم جریان تاریخ، تپشی!
هر متنی، وقتی مورد تفسیر یا تأویل قرار میگیرد، دیدگاههای گوناگونی را بهبار میآورد. و این گستردهگی ذاتِ انسان است که هر یک به گونهیی مینگرد و با سلیقهیی خاص با متون برخورد میدارد. وجود تفاسیر متعدد، مذاهب فقهی گوناگون و مشربهای کلامی و سیاسیِ مختلف در میان مسلمانان، سخن از همین مسأله میگوید. جمهور مسلمانان، اختلاف را پذیرفته و به دیدگاه مخالفانشان احترام کردهاند. حکایات و داستانهای زیادی وجود دارد که امامان و پیشوایان با وجود اختلاف دیدگاه، به یکدیگر حرمت نهادهاند. مورخان آوردهاند که هارونالرشید خلیفه عباسی از امام مالک(رح) خواست که اجازه دهد که “الموطا” را به عنوان سند مذهب رسمی خلافت بشناسد و به سراسر قلمرو اسلامی دستور دهد که مطابق آن نظام شرعی را عیار سازند، ولی امام این پیشنهاد را رد کرد و گفت: این کار جلوِ رأی و اجتهاد دیگران را سد میدارد و مانع پویایی دین میگردد. چه بسا که کسانی دیگر نیکوتر از او به درکِ حقیقت نایل آیند.
دو. رعایت موازین اخلاقی
یک دعوتگر هیچگاه مخالفانش را توهین و تحقیر نمیکند، به دشنام و ناسزا لب نمیآلاید، با طعنه و تمسخر با طرف حرف نمیزند، برای سبک کردنِ حریف تهمت و افترا نمیبندد، دروغ نمیگوید، معایب جسمیِ حریف را به منظور غلبه یافتن در مناظره دستاویز قرار نمیدهد و اشتباهاتِ گذشتۀ طرف را که از جنس دیگری بوده، مطرح نمیسازد.
نشر یک نظریۀ صواب و نقد دیدگاه ناصواب از دید یک مسلمانِ خوب شامل دعوت اسلامی میشود که در چهارچوب امر به معروف و نهی از منکر جا میگیرد و به تعبیر دیگری در قرآن “تواصی به حق” خوانده میشود، که هیچگاه با فخرفروشی و تکبر نمیسازد و با هر عملی که به آبرو و عزتِ دیگران آسیب برساند، منافات دارد.
اسلام، آبرو و حیثیتِ مسلمان را مانند خونش پاس میدارد؛ بنابراین کسانی که به نقد سخنانِ مخالفانِ خود میپردازند، میباید این اصل بنیادی را مراعات بدارند. آنهاییکه به بحث و مناظره میپردازند، باید متوجه زبانِ خود باشند که کلمهیی میتواند دشمنی ایجاد کند، فضای سالمِ گفتوگو را به جنگ و درگیری بدل کند و از همه مهمتر اینکه بدون مراعاتِ ادبِ گفتوگو، مسلمان از میدان دعوتگری به صحنۀ پرخاشگری کشانیده میشود و کلیۀ مساعیاش به جای سود، زیان بهبار میآورد. خداوند در سورۀ انعام، احترام به دیگران را به قدری جدی گرفته است که حتا مسلمانان را از توهین و تحقیرِ خدایانِ دروغین (بتها) مشرکان نهی میدارد، تا به خدای راستینِ آنها توهین نشود.
سه. مباحثۀ علمی
در قرآن مجید از مباحثۀ علمی به دعوت با “حکمت” یاد شده است. از شروط مباحثۀ علمی آن است که در آن سخن و ادعایِ طرف مورد مناقشه قرار میگیرد، نه خود شخص. حق میتواند از هر کسی اظهار گردد. سخنِ حق در انحصار کسی نیست و هیچکس نمیتواند ادعای آن را داشته باشد که دیگران از رسیدن به حق محروم اند. هر کسی با کار و کوشش میتواند به مدارجی برسد و حرفِ جدیدی را از دلِ نظامِ هستی دریابد.
Comments are closed.