احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:داکتر محمداکرم عظیمی / شنبه 23 جدی 1396 - ۲۲ جدی ۱۳۹۶
بخش چهارم/
بـ وجوب تحصیل دانش و تعلیمِ آن از نظر پیامبر اسلام: از نظر پیامبر اسلام (ص) علمآموزی و تعلیم نهتنها امری پسندیده است، بلکه از واجباتِ این دین نیز محسوب میشود. روایات زیادی بر این امر دلالت دارند که عمدهترینِ آنها عبارتاند از:
۱ـ پیامبر عظیمالشأن اسلام میفرماید: “طلب العلم فریضه علی کل مسلم»: یعنی جستوجو و طلب علم بر هر مسلمان واجب است. هیچ استثنایی ندارد، حتا از لحاظ زن و مرد هم استثنایی ندارد؛ چون مسلم یعنی مسلمان، خواه مرد باشد و خواه زن. این حدیث به ما مسلمانان میفرماید: فریضۀ علم یک فریضۀ عمومی است، اختصاص به طبقهیی یا صنفی یا جنسی ندارد. ممکن است یک چیز مثلاً بر جوانان فرض باشد نه بر پیران، بر حاکم فرض باشد و نه بر رعیت، یا بر رعیت فرض باشد نه بر حاکم، وظیفۀ مرد باشد نه وظیفۀ زن، مانند جهاد و نماز جمعه که فقط بر مردان فرض است، بر زنان فرض نیست، اما فریضۀ علم بر هر مسلمانی فرض است و هیچگونه اختصاصی ندارد.
معنا و مفهومِ این حدیث شریف آن است: همانطوری که مسلمانان فریضۀ نماز، روزه و حج و… را انجام میدهند، فریضۀ فراگیری علم را نیز باید بهجا آورند.
۲ـ زمان فراگیری فریضۀ علم از نظر اسلام: ممکن است فریضه و تکلیفی از لحاظ زمان محدودیت داشته باشد و نشود در هر زمانی به او پرداخت. مثلاً روزههای واجب وقت و زمانش معین است و آن ماه مبارک رمضان است، و حتا نماز وقتِِِ معینی دارد و فقط در ساعاتِ معین از شبانهروز باید انجام گیرد. حج واجب است اما در همه وقت نمیشود آن را بهجا آورد، موسمِ معین دارد و آن ماه ذیالحجه است، ولی فریضۀ علم محدود به هیچ وقت، هیچ زمان و هیچ سن و سال نیست، به همین دلیل وقت تحصیل و فراگیری علم از نظر اسلام، از گهواره تا گور است: «اطلبوا العلم من المهد الی اللحد».
معنا و مفهوم این حدیث پیامبر عظیمالشأن اسلام اولاً آن است که مسلمانان باید در تمام عمرشان در پی فراگیری علم باشند. ثانیاً ما در اسلام چیزی به نام فارغالتحصیل نداریم؛ زیرا به موجب این حدیث شریف یک مسلمانِ واقعی باید از گهواره تا گور همواره در پی فراگیری علم باشد.
۳ـ مکان فراگیری تحصیل از نظر اسلام: تحصیل علم از نظر اسلام، جا و مکانِ معین و مشخص ندارد. ممکن است یک تکلیف و فریضه از لحاظ جا و مکان محدودیت داشته باشد و نشود آن را در همه جا انجام داد، مثلاً اعمال حج از لحاظ محل و مکان هم مقید و محدود است. مسلمانان حتماً باید اعمال حج را در مکۀ مکرمه انجام دهند. نمیتوانند آن را در مکانِ دیگری انجام دهند. به همین دلیل پیامبر اسلام میفرمایند: “اطلبوا العلم ولو بالصین». یعنی علم بیاموزید حتا اگر مستلزم رفتن به چین باشد. چون آن زمان، چین دورترین نقطۀ کرۀ زمین تلقی میشد. لذا پیامبر عظیمالشان اسلام خطاب به امت اسلامی فرمودهاند: علم بیاموزید حتا اگر مستلزم رفتن به دورترین نقطۀ کره زمین باشد.
۴ـ اسلام آموختن علم را گمشدۀ مسلمانان دانسته و پیامبر اسلام(ص) در این زمینه میفرماید: «کلمه الحکمه ضاله المؤمن فحیث وجدها فهو احق بها » یعنی حکمت (علم) گمشدۀ مؤمن است. معنا و مفهومِ این حدیث شریف آن است که: علم و حکمت گمشدۀ مسلمانان است، هرجا و نزد هر کی یافتید، به عنوان گمشدۀ خویش آن را برگیرید.
۵ـ هدف بعثتِ ۱۲۴ هزار پیامبرِ الهی تعلیم و تعلم بوده است. از جمله نکاتی که اهمیتِ فوقالعادۀ علم و علمآموزی را از دیدگاه قرآن کریم اثبات میکند، این است که تعلیم بشر توسط پیامبران هدف بعثتِ آنان ذکر شده است: «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنینَ إِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ» یعنی خداوند بر مؤمنان منت نهاد و در میان آنها، پیامبرى از خودشان برانگیخت که آیاتِ او را بر آنها بخواند، و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد هرچند پیش از آن، در گمراهى آشکارى بودند.»
۶ـ قبل از ظهور اسلام شرط آزادی اسرای جنگی، پرداخت سکههای زر و سیم بود. اما پیامبر عظیمالشأن اسلام شرط آزادی اسرای کفار را باسواد ساختنِ ده مسلمان توسط آنان اعلام نمودند.
باتوجه به فریضه بودن فراگیری علم از نظر اسلام، سوال اساسییی که مطرح میشود آن است که چرا جوامع اسلامی در مقایسه با پیراوان سایر ادیان از نظر علمی عقبماندهاند؟ طوری که در حال حاضر ۴۱ کشور عمدتاً مسلمان جهان صرفاً ۵ درصد در تولید علم جهان نقش دارند. هزینه تحقیقات در کشورهای اسلامی ۲ /۰۰ می باشد. علل متروک ماندن دستور اسلام در مورد فریضه دانستن علم از سوی مسلمانان و عقب ماندهگی آنان در این زمینه چیست؟
در پاسخ به سوالِ متذکره باید گفت: سه عاملِ عمده باعث گردیده که مسلمانان از انجام این فریضۀ دینی غفلت کرده و این فریضه به فراموشی سپرده شود. این عوامل عبارت اند از:
۱ـ یکی از عللِ این امر حوادثی بود که در اوضاع اجتماعی مسلمین، ابتدا بهوسیلۀ دستگاههای خلافت پدید آمد؛ زیرا خلافت بعد از خلفای راشدین تبدیل به سلطنتهای موروثی گردید، ناهمواریها در زندهگانی مسلمین به وجود آمد، یک جامعۀ طبقاتی درست شد که با منظور اسلام ابداً وفق نمییافت، جامعه منقسم شد به یک طبقۀ فقیر و بدبخت که نانِِ خود را به زحمت میتوانست به دست آورد و یک طبقۀ مسرف و مبذر و مغرور که نمیدانست با آنچه در چنگال دارد، چه بکند. وضع زندهگی عمومی وقتی که شکاف بردارد، زمینه برای اجرا و عمل و توجه به این دستورها باقی نمیماند و بلکه عواملی پیدا میشود که اینگونه دستورها اجرا نگردد.
۲ـ دومین دلیلِ اینکه دستورهای اسلام در باب علم زمین خورد، این بود که آنچه که اسلام به حساب علم و تشویق عموم به تعلیم و باسواد شدن و فضیلت علم گفته بود، همه به حساب عالم و تشویق به احترام و دستبوسی و فضیلت عالم گذاشته شد، مردم به جای اینکه توجه پیدا کنند که خودشان سواد پیدا کنند و تا حدی که مقدور است خودشان و فرزندانشان باسواد و عالم شوند، توجهشان معطوف شد به اینکه اجر و فضیلت را در احترام و خضوع نسبت به علما کسب کنند.
Comments are closed.