احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:روحالله یوسفزاده/ یک شنبه 19 حمل 1397 - ۱۸ حمل ۱۳۹۷
بخش نهم و پایانی/
سهمِ انسانِ افغانستانی از جهانی شدن، با نسیمِ حادثۀ یازدهم سپتمبر کلید خورده است. این حادثه توانست فصل جدیدی از حیاتِ اجتماعی را در مقابلِ دیدهگانِ ما بگشاید. انسانِ افغانستانی در این دوره، نیازهای جدید و الگوهای متفاوتتری از مصرف و زندهگی را تماشا و تجربه کرد. قدرتِ اقتصادی مردم به یکباره ارتقا یافت. غذاهای کنسرو شده، بوتلهای آب معدنی، خریطههای پلاستیکی، نوشابههای گازدار با قوطیهای فلزی و هزاران شیء و کالایِ دیگر مقابل چشمانِِ ما رژه رفتند و خودنمایی کردند. این اجناس و اشیا شامل سبد خرید افغانستانیها شد و بهتدریج نوعی وابستهگی را به میان آورد.
انسانِ افغانستانی فقط قدرتِ خریدش ارتقا نیافت، بلکه توانِ او برای آلودهسازی محیط نیز افزایش یافت. او این قدرت را پیدا کرد که خریدِ بیشتر و متنوعتری کند و آلودهگیهای بیشتری نیز تولید نماید و این توانِ آلودهسازی را با نوعی غرور و جذبه برای خود و دیگران عجین بسازد. برایش این فرصت مهیا گشت که خروارها چوب یا زغالسنگ بخرد و آنها را بهسرعت در بخاریهای تُرکی بسوزاند و خانه و محلِ کارش را گرم کند. او این توان را کسب کرد که چاههای عمیق حفر کند و محل زندهگیاش را به سیستم لولهکشی و آبِ ۲۴ ساعته مجهز نماید. این امکان را یافت که از لوکسترین مواد شویندۀ بهداشتی و شیمیایی استفاده کند و فاضلابِ آن را زیر زمین، از چشمها پنهان بسازد.
همۀ اینها به مددِ افزایش توان اقتصادیِ تزریقشده توسط نظام جهانی در یک زمان نسبتاً کوتاه ممکن شد ولی مسلماً در این بازۀ کوتاه، امکان درک و دریافتِ آموزههای محیط زیستی و اصلِ پایداری در توسعه و پیشرفت برایِ شهروند افغانستانی ممکن نشده است. او به این پیشرفتِ سطحی و شکننده دلخوش کرده و این چرخه ناقص و معادلۀ نابرابر را نیز عواملِ داخلی و خارجیِ فراوانی برایش تضمین و تقویت نموده است. نتیجۀ چنین وضعی، رشد سمارقی و غیراصولیِ شهرهای کشور، از بین رفتن فضاهای سبز، انباشت زبالههای شهری و آلودهگیهای زیستمحیطی، پایین رفتنِ سفرههای آب زیرزمینی و آلودهگی آنها، آلودهگی آبهای سطحی، تخریب منابع معدنی، فرسایش خاک، از بین رفتن باغها و جنگلات و آلودهگی هوا است که بیش از همه در شهر کابل میتوان شاهد آنها بود.
نکتۀ نگرانکنندهتر این است که نه دولت و نه مردم هیچکدام دانش و حتا فرصتِ آشنایی لازم با خطراتِ نشأتگرفته از آسیبهای زیستمحیطی را کسب نکردهاند. مشکلات امنیتی و سالها جنگ و فقر و آوارهگی، مردم و دولتمردانِ افغانستان را از کسبِ دانشِ بنیادی پیرامون حیات و پیشرفت پایدار، محروم نگه داشته است. دردِ فقر ریشهدار، بخش بزرگی از جامعۀ افغانستان را فقط به زنده ماندن و نفس کشیدن به هر قیمتی قانع ساخته و هیجانِ ثروتِ بیریشه و ناگهانی نیز بخش قابلِ توجهی از مردمِ ما را به صفِ دشمنانِ طبیعت و خصومت با منافع و حقوقِ نسلهای آینده کشانده است.
کابلِ امروز ـ پایتختِ افغانستان ـ به تابلویی از آلودهگیهای زیستمحیطی در زمین و آسمانش بدل شده است؛ شهری بهشدت متأثر از جلوههای معیوبِ جهانی شدن و توسعۀ کاملاً ناپایدار در حوزۀ اقتصاد و سیاست و صنعت و محیط زیست: فرسایش اقتدار دولت، خصوصیسازی لجامگسیخته، فساد اداری و فقر و بیعدالتی روزافزون، سیستم شهری غیرمعیاری و نامنظم، صنایع کوچک و متوسطِ بهشدت آلودهساز در میان مناطق مسکونی، جمعیتِ در حال انفجار، هوای آلوده، آبهای سطحی و زیرزمینی ملوث، خاک فرسایشیافته و مشحون از پلاستیک و زباله.
اینها همه از دو نقطهضعفِ عمده در جامعۀ افغانستان مایه گرفتهاند: فقر آگاهی و اقتصادی مفرط؛ از اینرو شاید اساسیترین راه برای دفاع از محیط زیستِ افغانستان و اصل پایداری در توسعه، مبارزه با فقر و ارتقای سطح دانش و آگاهی باشد. مسلماً حکومت باید در این زمینه پیشقدم گردد و به ارتقای ظرفیت و آگاهی اولاً در سطح ادارات دولتی و ثانیاً در سطح جامعه و در مسیر بسترسازی برای توسعۀ دانش و توزیع ثروت اقدام نماید. جامعۀ جهانی نیز میباید برای تحقق اهدافِ جهانی توسعۀ پایدار، در این زمینه از افغانستان به عنوان بخشی از دهکدۀ جهانی و اکوسیستم آن، حمایتهای لازم را صورت دهد. مردم افغانستان هم میباید هرکدام خود را مسوولِ رفعِ آلودهگیها و چالشهای زیستمحیطی در کشور بدانند و اینگونه پایداری را به طبیعتِ رو به انحطاط افغانستان بازگرداننـد.
نتیجهگیــری
از جهانی شدن برداشتها و تفسیرهای گوناگونی ارایه شده است. این برداشتها ضمن آنکه آمیخته با بدبینیها و خوشبینیهای فراوانی اند، ابعاد و سویههای متعددی را نیز در برمیگیرند. یکی از وجوه بارزِ جهانی شدن، فعالیتهای عظیمِ اقتصادی است که مرزهای ملی و سیاسی را درهم شکسته و کشورهای جهان را به شبکهیی پیچیده و بهشدت وابسته بههم تبدیل کرده است؛ چنانکه اکثر صاحبنظران به این باورند که جهانی شدنِ امور اقتصادی به سایر عرصهها از جمله سیاست و فرهنگ تسری یافته و به مفهوم جهانیشدن، عینیت بخشیده است. در این میان، فعالیتهای جهانشمولِ اقتصادی و تقسیم کار بینالمللیِ ناشی از توسعۀ سرمایهداری صنعتی، برجستهترین محور ارتباطیِ محیط زیست با مقولۀ جهانیشدن به حساب میآید.
جهانیشدن با فشردهگی در زمان و مکان توانسته است فعالیتهای اقتصادیِ محلی را جهانی بسازد و دورترین نقاط جهان از یکدیگر را بر پایۀ اقتصاد و کسب سرمایه به همدیگر پیوند بزند. توسعۀ سرمایهداری در بستر جهانی شدن، به تعبیر کینچی اوهمای (از متفکران مشهور لیبرال) به پیدایش «جهان بدون مرز» بر پایۀ «قدرت مشتریان» منجر شده است؛ جهانی که دیگر تمرکزگرایی در عرصۀ فعالیتهای اقتصادی در آن، جایی ندارد و شرکتهای چندملیتی «خدمتگزارِ خریداران و مصرفکنندهگان در سراسر جهان» شدهاند. این وضعیت از یکطرف رقابتهای اقتصادی در عرصۀ جهانی را شدت و عمقِ بیشتری بخشیده و از سوی دیگر، قدرت نظارت و کنترلِ دولتها بر فعالیتهای اقتصادی را به فرسایش کشیده است. شرکتهای چندملیتی در چرخۀ تلاش برای کسبِ سود بیشتر و بازارهای بزرگتر، قدرت نفوذ بر عرصۀ سیاست و هدایتِ آن به سمت تمایلاتِ خویش را یافتهاند. همینجاست که میتوان گفت اقتصاد جهانیشده و تمایل سیریناپذیرِ آن به استفاده از منابع و کسبِ منافع از سرتاسر جهان، جهان را به یک کارخانۀ عظیم تولید کالا، به یک بازار مزدحمِ مصرف کالا و همچنین به یک گودال عمیقِ دفن زباله و ضایعات مبدل ساخته است.
چنین حالتی را میتوان تأثیر سوء و مخربِ جهانی شدن بر محیط زیست قلمداد کرد؛ تأثیر خطرآفرین و هشداردهندهیی که در بستر جهانی شدن به میان آمده است. اما طرفه اینکه: در همین بستر نیز آگاهیها، اعتراضها، مقاومتها و خلاقیتهایی در مقابله با آن شکل گرفتهاند. ظهور احزاب سبز، سیاستهای سبز، جنبشهای محیط زیستی جهانی، علایق بومشناختی، اندیشیدن به توسعۀ پایدار و پایداری در توسعه، امضای موافقتنامههای بینالمللی مربوط به تغییرات آبوهوا، امضای پروتکلهای محیط زیستی از جمله پروتکل کیوتو و امثالهـم، مواردی هستند که در بستر جهانیشدن ممکن و میسر شدهاند. این نکات حاملِ این نکتۀ مهم و امیدوارکننـدهاند که جهانی شدن اگرچه زمینهساز ایجاد بحـرانهای جهانی و زیستمحیطی شده، اما تا کنون تا حدی توانسته و در آینده بیشتر از اینها میتواند زمینهسازِ همکاریها و تلاشهای بینالمللی و جهـانی برای حلِ مسایل جهانی و محیط زیستی شود.
مسلماً تلاشهای جهانیِ صورت گرفته برای حلِ مسایل محیط زیستِ جهانی تا کنون بسنده و قناعتبخش نبودهاند و چه بسا اینکه جهانیشدنِ فعالیتهای اقتصادی، همچنان راههای گریزِ فراوانی را از مسوولیتهای زیستمحیطی در اختیار شرکتها و قطبهای صنعتی قرار داده است. عطش صنعتی شدن در کشورهای در حالِ توسعه و توسعهنیافته در بستر جهانی شدن، به کشورهای توسعهیافته و صنعتی این امکان را داده است که بهراحتی صنایع آلاینده و مخربِ محیطزیستیشان را به آن کشورها انتقال دهند و زیر عنوان سرمایهگذاری، با استقبالِ کشورهای میزبان نیز مواجه شوند.
اما جهانی شدن بهرغم این مسایل، با نوعی تشـدید آگاهی، افزایش حیرتآورِ ارتباطات و اطلاعات، کوچکشدهگیِ جهان و شکلگیری مفهومی به نامِ «اجتماع مشترک سرنوشت» نیز همراه است؛ به این معنا که جهانی شدن این اسـتعداد را در خود نهفته دارد که ذهنیتِ انسانها را بهتدریج به این سمتوسو هدایت کند که: زمین، خانۀ کوچک و مشترکِ همۀ انسانهاست و اعضای آن به مثابۀ یک خانواده، ابداً نمیتوانند سودِ خود را در زیانِ دیگری و خوشبختیِ خود را در بدبختیِ سایرین جستوجو کنند.
منابع
۱ـ سجادی، دکتر عبدالقیوم (۱۳۹۳): «افغانستان و جهانی شدن» ( چاپ اول)، انتشارات بینالمللی صبح امید، دانشگاه خاتمالنبیین، افغانستان ـ کابل
۲ـ فنی، زهره (۱۳۸۸): «درآمدی بر توسعه، جهانی شدن و پایداری» (چاپ اول)، تهران: سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح
۳ـ زاهدی، دکتر شمسالسادات (۱۳۹۳): «توسعۀ پایدار» (چاپ هشتم)، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)
۴ـ فیلیپ دبلیو ساتن (۱۳۹۳): «درآمدی بر جامعهشناسی محیط زیست»، ترجمۀ دکتر صادق صالحی (چاپ دوم)، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)
۵ـ سلیمی، دکتر حسین (۱۳۹۱): «نظریههای گوناگون دربارۀ جهانی شدن»، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، صص ۱۸۵- ۱۹۵ و ص ۲۶۲
۶ـ علیبابایی، غلامرضا (۱۳۹۲): «فرهنگ دیپلماسی و روابط بینالملل»، تهران: وزارت امور خارجه، ادارۀ نشر
۷ـ اندرو هیوود (۱۳۹۳): «درآمدی بر ایدیولوژیهای سیاسی»، ترجمۀ محمـدرفیعی مهرآبادی(چاپ ششم)، تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی
۸ـ حسینی، پوهنمل محمدواثق (۱۳۹۶): «اصول و مبانی حفاظت محیط زیست»(چاپ دوم)، کابل: انتشارات نویسا
۹ـ امین، دوستمحمد (۱۳۹۵): «حفاظت محیط زیست افغانستان و جهان»(چاپ اول)، کابل: انتشارات مستقبل
۱۰ـ فصیحین، حبیبالله (۱۳۹۰)، مقاله: «جهانی شدن از منظر توسعۀ پایدار»، انترنت: وبلاگ شهر و زندهگی: www.city-life.blogsky.com
Comments are closed.