استعاره‌ای عجیب برای شناخت ماهیت «ترجمه»/ نگاهی به کتاب «ترجمه و دیدگاه‌های پسا-استعماری»

گزارشگر:شنبه 13 اسد 1397 - ۱۲ اسد ۱۳۹۷

mandegar-3قصه از آن‌جا شروع می‌شود که در قرن شانزدهم و در سرزمین استعماری‌ای به نام برزیل، آدم‌های قبیله‌ای به نام توپی نامبا یک کشیش کاتولیک را می‌خورند.

* سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: زمانی که هاکلبری فین در رمان مشهور مارک تواین، نویسنده‌ی آمریکایی، همراه برده‌ی سیاهی به نام جیم فرار می‌کند، اتفاق بسیار مهمی می‌افتد. بیایید از زاویۀ دیدِ سفیدپوستانِ آن زمانۀ ینگه‌ی دنیا به مسئله نگاه کنیم و ببینیم فرار هاکلبری فین چقدر امر سنت‌شکانه، ضدساختار و هنجار شکنانه‌ای بوده است.
هاکلبری فین، جهنم هم‌نفسی با جیم را به بهشتِ سفیدپوستان ترجیح می‌دهد تا به قول نورتراپ‌فرای، منتقد کانادایی، تصویری دوزخی بیافریند که روی به سمت رستگاری دارد. شاید در خیلی از موارد، ایده پردازی‌ها یا روایت‌های سنت شکنانه و به زعم فرای، تصاویر دوزخی تا این حد راهگشا باشند. این‌ها را گفتیم تا به مهم‌ترین مفهوم کتابِ “ترجمه و دیدگاه‌های پسا-استعماری” یعنی آدم‌خواری برسیم، اما پیش از آن بگذارید بیشتر بگوییم درباره‌ی چه حرف می‌زنیم.
سخن از کتابی است با عنوان “ترجمه و دیدگاه‌های پسا-استعماری” که شامل مقالاتی است از سوزان باسنت، هریش تریودی، ماریا تیماکزکو و تجاسوینی نیرانجا که احمد شیرخانی، استادیار دانشگاه سیستان و بلوچستان ترجمه کرده است. در این کتاب امر “ترجمه” بنا بر مفهوم، حیات و بازه‌ی زمانی “پسا-استعماری” مورد واکاوی قرار گرفته و جنبه‌های مختلف این موضوع بررسی شده است. بررسی شباهت‌های ساختاری نوشتار پسااستعماری و ترجمان متون ادبی، مسئله قوم‌نگاری و ترجمه و بررسی آن از نظرگاه مردم‌شناسی، و نظریه آدم‌خواری برای بسط و توسعه مفهوم ترجمه، مضامینِ اصلی کتابی است که از آن سخن می‌گوییم. هوشیار مجتبوی در الف، درباره کتاب “ترجمه و دیدگاه‌های پسا-استعماری” نوشته است قصه از آن‌جا شروع می‌شود که در قرن شانزدهم و در سرزمین استعماری‌ای به نام برزیل، آدم‌های قبیله‌ای به نام توپی نامبا یک کشیش کاتولیک را می‌خورند. کاری که اسپانیایی‌ها و پرتغالی‌ها، یعنی استعمارگرانِ پیر را حسابی به وحشت می‌اندازد. درست است که مسیحی‌ها همیشه به این مسئله به عنوان امری هولناک و به صورت عملی قبیح و خلاف سنت نگاه می‌کردند، اما آدم‌های قبیله توپی نامبا آدم‌خواری را اصلا دور زدن خط قرمزهای سنت‌شان نمی‌دانستند. برعکس آن‌ها با این کار هم به خودشان و هم به آن کشیش مرحوم احترام گذاشته بودند. سنتِ آن‌ها چنین حکم می‌کرد و حتی معتقد بودند خوردن گوشت و خونِ دشمن، قدرتِ دشمن را به آن‌ها انتقال می‌دهد. این سنت به شکل دیگری، (کاملا به شکل دیگری) در سنت مسیحی هم وجود دارد؛ آنجا که مسیح تن خود و خون خود را- نان و آب- برای عصمت مسیحیان در طَبَق اخلاص می‌گذارد. شالوده‌ی کتاب حاضر، یا به عبارت دیگر بخش مهمی از این کتاب، یعنی “ترجمه و دیدگاه‌های پسا-استعماری” بنا بر ارتباط روایت مزبور با مبحث ترجمه است که البته مقدمه‌ای مفصل دارد.
این کتاب بحث را بدوا از خودِ مسئله ترجمه بسط می‌دهد. ترجمه در این کتاب برعکس نظریه‌های کلاسیک به عنوان فعالیتی بی طرفانه و شفاف معرفی نمی‌شود، و ساحتِ آثار ترجمه را ساحتی نه تنها پایین‌تر که گاه اعلی‌تر از متنِ اصلی در نظر می‌گیرد. اکتاویو پاز، شاعر شهیر مکزیکی معتقد است: “هر متن با متنی که قبل از آن قرار دارد، کمی متفاوت است: ترجمه‌ای از ترجمه‌ی ترجمه‌ای. هر متن منحصر به فرد است، اما در عین حال ترجمه‌ی متن دیگری است. هیچ متنی نمی‌تواند کاملا اصلی باشد، چرا که ماهیت خود زبان تقریبا نوعی ترجمه است-ابتداٌ ترجمه‌ای از دنیای غیرکلامی، و بعد، این که هر نشانه و هر عبارت ترجمه‌ای از نشانه‌ای دیگر و عبارتی دیگر است.” پاز در این جملات ساحت قدسیِ متنِ اصلی را زیر سوال می‌برد، دیدگاهی که در دوره‌ی زمانی مطولی بر کرسی‌های دانشگاهی کشورهای اروپایی( یا به زعم کتاب حاضر استعمارگر) حاکم بود. نویسندگان کتاب “ترجمه و دیدگاه‌های پسا-استعماری” با پیش کشیدن نظریاتی از این دست در حوزه‌ی ترجمه، در وهله‌ی نخست راهِ مجزاشان از تئوری‌هایی که ترجمه را گامی فرعی در ایجاد معنا می‌دانند و نسخه‌ای ثانی و گاه بی‌اهمیت در برابر متنِ اصلی، نشان می‌دهند.
مفهوم آدم‌خواری در این کتاب پس از این است که به استعاره‌ای مهم برای شناخت ماهیت “ترجمه” بدل می‌شود. اندیشه‌ای در برابر آنچه مستعمره را رونوشت یا ترجمه‌ای از متن بزرگ اروپایی می‌داند. هارولد دی کامپوس احتمالا از اولین نظریه‌پردازانی بوده است که این مفهوم را به عنوان حرکتی انتقادی- ایدئولوژیک بسط داده و وارد گفتمان “ترجمه” کرده است. او در اوایل دهه‌ی ۶۰ سخن از ادبیاتی می‌آورد که می‌توان آن را ادبیات اکسپریمنتال (تجربی)، آوانگارد و بدیعی توصیف کرد که متفاوت از ادبیات اروپایی است. ادبیاتی با ویژگی‌های بومی و سنتی که راهش را از راه دنیای غرب جدا می‌کند. دی کامپوس همزمان با رشد فزاینده‌ی استفاده از تعبیر “جهان سوم” به نظریاتش در حوزه ادبیات تجربی عمق داد و اختلافات مهم بین فرهنگ‌ها را برجسته ساخت. او بر خلاف والتر بنیامین که ترجمه را امری فرشته‌گون می‌دانست، به وجه شیطانی ِ فعالیت ترجمه نظر داشت. دی کامپوس نوشت: “هر ترجمه‌ای که از سرسپردگی به محتوی خودداری کند، مانع ظلم منطق از پیش تعریف‌شده‌ای شود و با انحصار متافیزیک حضور قطع ارتباط کند (طبق گفته‌ی دریدا)، ترجمه‌ای شیطانی است.”
مستعمرات، آدم‌خواران و زبان‌های بومی؛ نوشتار پسا-استعمار و ترجمه‌ی ادبی؛ آزاد کردن کالیبان‌ها و بازنمایی متون و فرهنگ‌ها: مطالعات ترجمه و قوم‌نگاری، عناوین چهار فصلِ اصلی کتاب “ترجمه و دیدگاه‌های پسا-استعماری” است. این کتاب به تازگی در نشر قطره منتشر شده است.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.