گزارشگر:رسول خان امین ۱۳ حوت ۱۳۹۷
بخش پنجاهویکم/
چگونه شناخت کافی از مخاطبان پیدا کنید؟
اگر شرکتکنندهگان از طریق شخص و یا مؤسسهیی به برنامۀ شما دعوت شدهاند، پس آن شخص یا مؤسسه یک منبعِ عالی برای کسب اطلاعات خواهد بود. برخی از سخنرانان چند روز قبل از برنامۀ اصلی، با تعدادی از شرکتکنندهگان تماس میگیرند و سوالاتی را از آنها میپرسند. این کار باعث میشود اطلاعاتِ مفیدی در خصوص نگرش و نیاز مخاطبان جمعآوری کنند.
اگر شما هم قصد دارید با تعدادی از شرکتکنندهگان تماس بگیرید، پیشنهاد میکنم بعد از تکمیل کردن اطلاعات شخصیِ مورد نیاز از قبیل سطح تحصیلات و غیره، سوالاتِ زیر را نیز از آنها بپرسید:
۱٫ در خصوص موضوع سخنرانی چه اطلاعاتی دارند؟
۲٫ چه عاملی سبب شده که در این سخنرانی ثبتنام کنند؟
۳٫ آیا شما (سخنران) را میشناسند؟ چه چیزهایی در موردتان میدانند؟
۴٫ انتظارات آنها از این سمینار و از شما چیست؟
۵٫ آیا در سمینارهای مرتبط با موضوع شما شرکت کردهاند؟
نیازمندیهای اطلاعاتیِ خود را در قالب سوالاتی شبیه سوالاتِ بالا طراحی کنید. پاسخها را ثبت کنید و بر اساس آنها برنامهریزی کنید. همچنین توصیه میشود در روز سخنرانی حتماً زودتر از حضّار در محل حاضر شوید تا پس از چک کردن تجهیزات فنی سالون، بتوانید دقایقی نیز با تعدادی از حضّار آشنا شده و گفتوگو کنید. همصحبت شدن با تعدادی از شرکتکنندهگان در آخرین دقایق، اطلاعات خوب و مهمی از آنها در اختیارتان قرار میدهد.
تمام موفقیت شما در سخنرانی، به موفقیتتان در شناخت مخاطبان بستهگی دارد. پس روشهایی را پیدا کنید تا شناختتان بیشتر شود. پس از اینکه شناخت کافی از شرکتکنندهگان پیدا کردید، موضوع و عنوان سخنرانی خود را با شناخت از علایق، انتظارات، نیازها و نگرش آنها تطبیق دهید.
انواع مخاطبان
بنا بر کتاب گفتارهراسی کانیشربرگ مخاطبان چهـار دستهاند، که هرکدامشان را برای شما معرفی میکنیم.
۱- دستۀ نخست: خودنماها هستند که قصد آنها فقط نشاندادن خودشان است. این عده احتمالاً در خانوادههایی پرورش یافتهاند که در آنها نگذاشتهاند اظهار نظر کنند و به همین علت احساس میکنند که باید هرقسمی که هست، خود را بر جمع تحمیل کنند وخودشان را به زور به بقیه بشناسانند. عدهیی دیگر نیز فکر میکنند که حرفهایشان برای جمع جالب است و از هرفرصتی استفاده میکنند که جمع را از علم خودشان سیراب کنند.
۲- دستۀ دوم: حرّافها و سلطهجوها هستند. این عده با خود ژن حرف حمل میکنند و فکر میکنند با باری از حرف متولد شدهاند. اگر در حالت عادی با آنها برخورد کنید، بدون این که حرفی بزنید خودشان سعی میکنند به جای شما هم حرف بزنند. آنقدر حرف میزنند که گویی تا حالا کسی به آنها فرصت حرفزدن نداده است. سلطهجویان نیز رفتاری مشابه این عده دارند. آنها هم زیاد حرف میزنند و بدتر آنکه قصد دارند خود را با این کار، قدرتمند و مسلط نشان دهند و فکر میکنند که هیتلر هستند یا یک شخصیت بزرگ اجتماعی که افراد دیگر منتظر تسلط آنها بر جامعه هستند. در برخورد با این دو دسته، تا جایی که ممکن است با رعایتِ ادب، کلامشان را قطع کنید و رشتۀ کلام را به دست گیرید. کافی است که به محض قطع کردن حرفشان، آنها را تأیید کنید و سپس خودتان ادامه دهید. البته اگر آنها بفهمند که شما با گفتن حرفهای آنها عصبانی میشوید، اوضاع را مناسبتر میبینند و بر ادامۀ کارشان اصرار میورزند. پس در مقابل این افراد صبور، باحوصله و خونسرد باشید و اختیار صحبت را از دست ندهید. البته در مقابلِ حرافها و سلطهجوها جدی و قاطع باشید.
Comments are closed.