احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:دکتر شمسالحق آریانفر - ۱۸ حمل ۱۳۹۸
بخش دوم و پایانی/
ادارۀ سرزمین بزرگ اسلامی به قانون مدون و مشخص نیاز داشت، مسایل و پرسشهای جدید، راه حل و پاسخ میخواست، معامله و مراودۀ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با ملل دیگر جهان اصولی را نیازمند بود که جامعه و نظام اسلامی باید به آن مجهز باشد. شریعت اسلام به استناد قرآنکریم و حدیث پیامبر بزرگ اسلام جاری بود، اما قانونی که مبتنی بر شریعت باشد، تدوین نشده بود تا مسلمانان و حکومت اسلامی اعمال خود را با آن توزین کند. امام این مشکل را دریافت و در راستای درمان آن اقدام کرد. دقیقاً امام میدانست که نبود قانون مدون مشکلی است که اگر حل نشود، ضرر بزرگی برپیکر جامعۀ اسلامی وارد خواهد شد، اما با تدوین قانون دو نقیصه را از راه حکومت و جامعۀ اسلامی برداشت: یک خلای قانون، دوم برقراری نظام شورایی. کارکردهای عملی امام در این زمینه در چند مورد عمده مشخص میگردد:
– امام به عنوان نخستین دانشمند اسلامی علم شریعت را به سیستم مواد قانونی تدوین کرد.
– امام مکتبی را در مسایل فقهی گشود.
– امام اولین کسیست که اجتهاد دستجمعی و روش شورایی را در توضیح و حل مسایل پیش گرفت. به قولی: «ایشان مسایل اجتهادی را با یارانش در حلقۀ درس به مناقشه میگذاشت. یارانش هر کدام آرا و دلایل خود را بیان میکردند. سپس امام به تصحیح آرا میپرداخت. بسا اوقات مناقشه روی یک مسأله حتا یکماه یا بیشتر از آن به طول میانجامید. امام وقتی رأی خود را بیان میکرد، یاران را به تبعیت از رأی خود ملتزم نمیگردانید.» (ویس الدین نوری، خدمات فقهی امام…، ص۱۵۲)
در رأس این شورا که در حقیقت شورای قانونگذاری اسلامی بود، امام اعظم قرار داشت، بقیه شاگردان امام بودند که هر یک استادی بود در رشتهیی از علم. امام خود در مورد این مجمع گفته است:
«آنها ۳۶تن اند که منجمله ۲۸ تن شان استعداد و لیاقت قضا را دارند، ۶ تن برای اصدار فتوی اهلیت دارند و دو تن آنها فعلاً برای قضا و فتوی گماشته شده اند.» (مکی موفق، مناقب ابی حنیفه، ص۱۸۸)
این نکته روشن است که شاگردان طراز اول امام در این مجمع چون: قاضی ابویوسف، محمد بن حسن شیبانی، زفربن هذیل، حسن بن زیاد لولویی و دیگران، درتدوین فقه و قانون اسلامی و بهویژه حنفی نقش بزرگی داشته اند.
شورای قانونگذاری امام که خلای قانونی جامعۀ اسلامی را مرفوع کرد، نهتنها از نظر امام اعظم که از نگاه همه دانشمندان، از شمار برگزیدهگان علم و معرفت و شایستۀ عضویت چنان شورایی بودند. میگویند روزی شخصی نزد وکیع فقیه و دانشمند بزرگ عصر، خواست خطاهای را به امام نسبت دهد. وکیع او را فرصت نداد و گفت:
چگونه ممکن است ابوحنیفه با داشتن دستیارانی چون ابویوسف و زفر در مهارت به قیاس، یحیی بن ابی زایده و حفص بن غیاث وحبان در بهخاطر سپردن حدیث، و قاسم بن معین در آگاهی به لسان عرب، و نیز داود طایی و فضیل بن عیاض در وارستهگی، مرتکب خطا شود؟ بدیهی است کسی که همنشینانی چون ایشان داشته باشد، خطا نمیکند، و اگر خطایی هم رود او را از آن باز میدارند. (توکلی، چهارامام اهل سنت، ص ۱۸۴)
– ابتکاردیگر امام این است که فقه را به ابواب تقسیم کرد. این نکته هوید است که پیش از امام هیچکسی به تبویب احکام فقهی نپرداخته بود. از این جهت است که امامت فقه را به امام اعظم نسبت میدهند. چنانچه امام ذهبی گفته است:
امامت در فقه و مسایل دقیق آن به امام ابوحنیفه میرسد و هیچگونه شکی در آن نیست. (نوری، خدمات فقهی… ص۱۵۵). شیوۀ عمل چنین بود که بالای مسألهیی در شورا بحث میشد، بعد از تحقیق و فیصلۀ شورا، امام محمد در کتاب اصول آن حکم را در جایش درج میکرد.
– فقه تقدیری را بنیاد نهاد. به این معنا که تنها روی مسایل و قضایای موجود بحث نمیکردند، بلکه روی قضیههای که تا هنوز واقع نشده، بحث میکردند: ان کان الامرکذا یکون حکمه کذا امر( یعنی موضوع چنین باشد حکمش چنان باشد).
– مبانی اجتهاد و استنباط احکام فقهی را توسعه داد و برای فقهای بعدی راهگشا واقع شد. مبادی احکام در نظرشان اینهاست: قرآن، سنت، قول صحابه، قیاس، استحسان، اجماع و عرف.
– اولینبار قیاس را استنباط کرد و در زمینۀ قضاوت و استخراج احکام آسانیهای را در جامعه ایجاد کرد که این اصل به عنوان آخرین راه حل مسایلی که در نصوص صراحت ندارد، به اتفاق همهگان پذیرفته شد.
– جوامع امروز واضع قانون بینالمللی گروتیس هالندی را میدانند، اما دانشمندان به این باور اند که: نُهصد سال پیش از گروتیس این قانون با تفصیل وسیع توسط امام و شاگردش امام محمد شیبانی تدوین یافته است که بعدها دیگران به تقلید از امام به تشکیل شورا و قانون پرداخته اند. کسی که «کتاب السیر» نوشته امام محمد شیبانی را خوانده باشد، در مییابد که در آن جوانب مختلف قانون بینالمللی و مسایل بغرنج آن مورد بررسی قرار گرفته است. امروز گروهی از علما این واقعیت را پذیرفته و در آلمان قانون بینالمللی جامعۀ شیبانی تأسیس شده است. ( مودودی، ص۲۱۷)
امام اعظم همچنان که این ابتکارات را با در نظرداشت نیاز زمان، جامعه و نظام اسلامی عملی کرد، در حدود ۷۰۰تا ۸۰۰ شاگرد تربیه کرد که به جهان اسلام پراکنده شدند تا مبلغ راه و روش امام باشند. در خلافت عباسی حدود ۵۰ شاگرد به مسند قضا دست یافتند. در حقیقت راهیان امام اعظم بود که نظام عباسیها، سلجوقیها، عثمانیها و مغولها را رهبری کردند. بدینگونه مشاهده میشود که امام اعظم در زمینۀ فقه و قانون نهتنها قانون وضع کرد که ادارۀ جامعه را نیز برای صدها سال بهدست گرفت و از انحراف نجات بخشید.
روش سیاسی نیاز عصر
امام اعظم همانگونه که در کلام و فقه مکتب خاص خود را ایجاد کرد، در زمینۀ عملکرد سیاسی نیز شیوه و مکتب خاص خود را اساس گذاشت. نه این که به گونۀ فراوان علمای هم عصرش از کنار رویدادها بیتفاوت بگذرد و بر عملکرد ظالمان و رنج ملت مسلمان توجه نداشته باشد.
امام نظر داشت: انعقاد خلافت شرعی فقط از طریق اجماع و مشورۀ اهل رأی ممکن است. (نوری، خدمات فقهی… ص۱۵۷). به اساس این باور، حکومتهای امویها و عباسیها را که هر یک با خدعه و باخشونت روی کار آمده بودند، به عنوان نظامهای ظالم قبول نداشت.
به شاگردان، علما و عامۀ مردم تلقین میکرد از عملکرد حکمروایان غافل نباشند. میگفت: حاکمان باید بدانند که سلطۀ ظاهری آنان به معنای این نیست که آنان حق بهجانب اند. بر مردم است که آنان را به راه راست فراخوانند.
امام عقیده داشت: امامت ظالم و ستمگر نهتنها باطل است، بلکه قیام برضد او نیز لازم میباشد؛ مشروط بر این که نتیجۀ قیام و انقلاب مفید و مثمر به حال مسلمانان باشد و جای رژیم ظالم را نظام عادل و صالح بگیرد.
به همین اساس بود که از قیام امام زید برادر امام باقر نواسۀ حضرت علی در برابر نظام ظالم هشام بن عبدالملک اموی حمایت و ۱۰ هزار درهم برای او ارسال کرد، خروج او را به قیام پیامبر با مشرکین در جنک بدر شبیه دانست. شیعیان در ۱۲۱ زید را به کوفه دعوت کردند و گفتند یکصدهزار تن آمادۀ حمایت اند. ۱۵ هزار تن ثبت نام کرده اند. والی اموی کوفه خبر شد، زید به ناچار پیش از وقت اقدام کرد. کسی او را حمایت نکرد در اثنای نبرد فقط ۲۱۸ نفر با او بود. زید در نبرد تیر خورد و در ۱۲۲ هجری شهید شد. این حادثه زبان امام را علیه نظام تندتر کرد.
همچنان در عهد عباسیها قیام محمد بن عبدالله(نفس ذکیه) فرزند حسن نواسۀ حضرت علی و برادرش ابراهیم را حمایت کرد و حتا ابراهیم را به کوفه دعوت کرد تا بیشتر به او کمک کند و مردم را برای پیوستن به انقلابیون دعوت شدند. سر لشکر منصور، قحطبه را سوگند داد تا در برابر نفس ذکیه اقدام نکند.
در سال ۱۴۵ جریان حمایت امام از قیام برای خلیفه آشکار شد. پس از آن منصور در جستجوی انتقام میگشت. چون میدانست امام کار با نظام ستمگر را نمیپذیرد و دعوت یزید بن عمر بن هبیره نمایندۀ امویان در زمینۀ پذیرش مقام در نظام را رد کرده بود، برای امام پیشنهاد قضاوت کرد؛ امام قضاوت را نپذیرفت و به ابوعبیده والی کوفه گفت:
قسم به خدا اگر تو بگویی دروازۀ مسجد را برایم باز کن تا من در آن نماز بخوانم، من این کار را نخواهم کرد، بهخاطری که این یک حکومت استبدادی غیرعادل است و در حکومتهای استبدادی انسان نباید کار کند و خود را شریک جرم سازد. (استاد ربانی، سخنرانی، ص۴۲)
و خطاب به منصور گفت: ای امیر از خدا بترس و مرا در امانتداری خود شریک مگردان. کسی که رضای او قابل اعتماد نیست، غضبش چگونه قابل اعتماد میتواند باشد. (ابلاغ، ص ۶۴)
امام گفت من وظیفه در حکومت استبدادی منصور را قبول نمیکنم و منصور سوگند خورد که سرت میقبولانم. امام را در سال ۱۴۷ زندانی کردند، به سر و صورتش شلاق زدند تا حدی گاه از هوش میرفت. اما زیر بار ظلم نرفت تا این که در سال ۱۵۰ هجری برابر با ۷۶۷میلادی به اجبار جام زهر را به او نوشانیدند و امام را شهید کردند.
به استناد گفتههای بالا میتوان به یقین اظهار داشت که در پایان سدۀ نخست هجری، جامعه و نظام اسلامی نیاز جدی به شخصیتی چون امام اعظم داشتند تا از بنبست نجات یابند. لطف آفریدگار امام را به گونۀ یک مجدد و منجی خبیر به جامعه اسلامی هدیه کرد که نیازها را بازشناسی کرد و در راستای وحدت مسلمین و نجات جامعه و نظام از بحران اقدامات عملی و سازنده را به راه انداخت که تا امروز راهنمای قانونگذاران، متکلمان، سیاسیون و جامعهشناسان است.
سرچشمهها:
– ابلاغ، عنایتالله، امام اعظم ابوحنیفه و نظریات آنها در عقیدت اسلامی، جز۱و۲، انتشارات موسسه علمی دارالمعرفه ابلاغ، پشاور، ۱۳۷۸، ص۶۶
– توکلی، محمد روف، چهار امام اهل سنت و جماعت، نشر خیری کتابخانه، کابل، ۱۳۷۷، ص۱۹
– حازمی، محمدیوسف، «جایگاه علمی امام ابوحنیفه در گفتار همسایگانش»،شخصیت علمی- جهانی امام اعظم ابوحنیفه (رح)، مجموعه مقالات، اکادمی علوم افغانستان، کابل، ۱۳۸۶،۲۰۰۸، ص ۶۷
– ربانی، استاد برهان الدین، «سخنرانی»، شخصیت علمی جهانی امام اعظم ابوجنیفه، همان، ص۴۲
– شبلی نعمانی، تحفه الامان فی سیره النعمان، ترجمۀ برهان الدین کشکی، انتشار کتب خانه رشیدیه، پشاور، ص ۵۳
– مودودی، ابوعلی، خلافت و ملوکیت، انتشارات میوند، کابل، ص۲۰۲
– نوری، ویس الدین، «خدمات فقهی امام ابوحنیفه و نقش ماندگارآن در جامعۀ اسلامی»، شخصیت علمی- جهانی امام اعظم ابوحنیفه (رح)، مجموعه مقالات، اکادمی علوم افغانستان، کابل، ۱۳۸۶،۲۰۰۸، ص۱۵۲
Comments are closed.