احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:دکتور شمسالحق آریانفر - ۳۱ حمل ۱۳۹۸
بخش چهارم/
حفظ هویت فرهنگی و ماندگاری ملتها
آیا واقعاً فرهنگ شرق از بُعد علمی تهیست؟ آیا واقعاً فرهنگ شرق در پایهگذاری فرهنگ جهانی نقشی نداشته است و نمیتوان با تکیه بر آن به توسعه دست یافت؟ رد این ادعا را از قول یک دانشمند غربی، پروفیسور ایلیف که برخورد غرب را با شرق به بررسی گرفته است، آغاز میکنیم: «با در نظر گرفتن سهم عظیمی که نژاد آریایی در تاریخ جهان دارد، جای تعجب است که ما اهالی مغرب زمین، یعنی اخلاف این نژاد، از اصل و بنیاد و اهمیت این تیره و فرهنگ سرزمینهایی که مهد و گهوارۀ اسلاف ما بوده، تا این حد بیاطلاع باشیم. مردمان باختر زمین تمدنهای یونانی، رومی و یهودی را کموبیش با شیر مادر مکیده و هضم کردهاند. در حالی که برای اکثر این مردمان، صحنههای وسیع تاریخ ایران که اسلاف و اجدادشان از آن سامان برخاسته و پرورش یافتهاند، چون ماه بر آسمان، دور و خارج از دسترس میباشد. (میراث ایران، ۱۳۳۶: ۲۱)
بررسی و بازشناسی دقیق فرهنگ و میراثهای فرهنگی آرین زمین، این را بر میتابد که فرهنگ این خطه از پیشینه، گستره و عقلانیت، والایی برخوردار است که میتواند از فرهنگ یونان و روم برتری داشته باشد و متکایی خوبی باشد برای نسلهای ما ، در رسیدن به شکوفایی و توسعۀ کامل.
پژوهشگران به این باور اند: در روزگاری که در آرین زمین، مردم به استخراج و ذوب فلز میپرداختند، غرب در عصر پارینۀ سنگی بهسر میبرد.
خط و کتابت ۴ هزار سال پیش در شرق اختراع شد، در حالی که شرق هزار سال بعد به خط دست یافت.
گفتیم میراث فرهنگی دو دسته است: طرز تفکر، بینش و سنتها و باورها؛ دیگر اشیا و آثار مادی. عظمت فرهنگی شرق و بهویژه آرین زمین را در این دو بُعد به شناسایی میگیریم:
۱- میراثهای فرهنگی افغانستان
افغانستان را پژوهندهگان نقطۀ مذاب گفته اند. به این معنا که فرهنگهای مختلف در این خط ذوب گردیده و به گونۀ نوین، با امتزاج فرهنگهای بومی بارور گشته است.
افغانستان از لحاظ موقعیت جغرافیاییاش به عنوان قلب آسیا در آسیای مرکزی در محلی قرار گرفته که بزرگترین مدنیتهای جهانی در آن هستی یافته است.
دیرینشناسان به این باور اند که برای نخستینبار کشت گیاه در شمال افغانستان و یا نقاط همجوار آن صورت گرفته است.
اسب، شتر بلخی، بز وحشی، گراز وحشی و بوف الوی وحشی که به گونۀ غژگاوها امروز وجود داشته اند، همه در این سرزمین اهلی گردیده است. با در نظر داشت این پارینهگی است که در رابطه به آسیای مرکزی و افغانستان دانشمندان گفته اند:
اگر آسیای مرکزی را نباید یکی از مراکز عروج انسان دانست، اما حداقل میتوان آن را یکی از نواحی که در ادوار بسیار قدیم انسان در آن میزیسته، بهشمارآورد. (۱)
در افغانستان نمودهای مادی از همه مراحل زیست انسانی از عهد حجر تا امروز به صورت مشخص وجود دارد که به این اساس، خود موزه است در جهان و در جامعۀ بشری.
تسلسل منظم فرهنگی را در افغانستان از پیشینههای دور تا امروز به روشنی میشود شناسایی کرد.
عهد حجر: به استناد آثار مادی و مواضع باستانی در افغانستان، مراحل زیست انسانی در دورههای مختلف حجر به روشنی شناسایی گردیده است.
۱- دورۀ پارینۀ سنگی: دانشمندان این دوره را به سه مرحله تقسیم کرده اند:
پارینهگی سنگی زیرین: تحقیقات باستانشناسی در دشت ناور غزنی شواهد این دوره را مشخص ساخته است.
۲-پارینه سنگی میانه: دانشمندان چون دوپری Dupree، مک بورنی Mcburny، وینوگرادف Vinigradov ، در افغانستان، اطلاعات زیادی را در این زمینه ارایه داشته است.
در سال ۱۹۵۰ از کنارههای آمو دریا، سرپیکانی بهدست آمد. در ۱۹۵۴ کارلتن کون امریکایی، قره کمر را حفاری کرد و به استناد ارزیابی چقماقها، استخوان حیوانات خاکستر و زغال بهدست آمده این غار را مربوط به عصر پارینۀ سنگی میانه و عمر آن را از ۵۰ تا ۴۰ هزار سال پیش تعیین کرد.
ایتالویها در هزار سم سمنگان این مرحله را شناسایی کردند و قدامت آن را از ۴۰ تا۱۲ هزار سال پیش دانستند. به و همینگونه در درۀ کر بدخشان نخستین جمجمه انسان پارینۀ سنگی میانه بهدست آمد که آثار آن را از ۳۰۳۰۰ تا ۱۹۰۰ سال پیش تخمین زدهاند. (۳)
پارینۀ سنگی زبرین: این دوره در هزار گوسفند و درۀ کر بدخشان در قره کمر با قدامت ۱۰ هزار سال آق کپروک با قدامت ۱۶ هزار سال پیش شناسایی گردیده است. لوی دوپری با مطالعۀ تراشهها، تیغهها و تراشههای نیز کننده در آق کپروک عمر آن را ۲۰ هزار سال پیش میداند.
۲- میان سنگی: آثار این دوره در غار قره کمر و غار مار و غار اسپ و در آق کپروک به دست آمده است.
۳- نو سنگی: در این مرحلۀ افزار سنگی رشد کرد، کشاورزی آغاز گردید و جهت نگهداری حبوبات انسان به سفالسازی دست یازید.(۴) به اساس این دستاوردها بود که این دوره را (انقلاب نو سنگی) نام نهادهاند. باستانشناسان شوروی به این باور اند که زرع گندم در ۱۶تا۴ هزار سال ق.م. در کنارههای آمو در شمال افغانستان صورت گرفته و از آنجا به مندیگگ رفته است. آثار این دوره توسط لویی دوپری امریکایی در آق کپروک بلخ ، چنار گنجشکان تخار، درۀ کر و هزار گوسفند بدخشان شناسایی گردیده است.
عهد برنز: رشد کشاورزی، ایجاد سفالهای منقوش، ساختن خانهها از خشت خام و ایجاد پیکرههای سفالین که نماد ایزدان باروری بودند از مشخصات این دوره است. مناطق دشلی تپه و شور توغی در تخار، لایههای زیرین مندیگگ، سید قلعه و طبقات بالایی آق کپروک، قره کمر و درۀ کر نمودهای این فرهنگ است که عمر آن را تا ۲۰۰۰ ق . م تعیین کردهاند.(۴)
عهد آهن: مواضع عصر آهن افغانستان در قزل تپۀ بلخ، طلاتپه جوزجان، شهر سوختۀ سیستان، مندیگگ و دموراسی قندهار شناسایی گردیده است.
Comments are closed.