احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۱۳ دلو ۱۳۹۱
منبع: سایکولوژی سامری
برگردان: علی ترسا
برونگرای حسی
این تیپ را میتوان در هر دو جنس دید، در واقع آدمهایی که به شدت به تجربههای جدید علاقهمند هستند، عاشق لذت بردن از امکانات موجود هستند. برای آدمهایی که در این طیف قرار میگیرند، لذت بردن از لحظه در اولویت قرار دارد. آنها هرگز دوستانشان را از میان آدمهای دوراندیش و محتاط انتخاب نمیکنند.
با این حال، برونگرای حسی کمتر در محل کار خودش دچار مشکل میشود. او میتواند راه ارتباط پیدا کردن و کنار آمدن با طیفهای مختلف را پیدا کند. او بیش از هر چیزی دنبال دیدنیها، شنیدنیها، بوییدنیها و لذتهایی اینچنینی است. آنها میتوانند در لحظه تصمیم بگیرند و بعدها از تصمیم آنی که گرفتهاند، پشیمان نشوند. در واقع سادهترین جمله دربارۀ این تیپ شخصیتی این است که بگوییم در لحظه زندهگی میکنند.
برونگرای حسی از قواعد دستوپاگیر گریزان است، حاضر نیست به هر قیمتی از آزادی عملش بگذرد، زیاد بر سر یک کار دوام نمیآورد، هرگز با همسری مقرراتی زندهگی نمی کند و حتا میتوان گفت نمیتواند به یک زندهگی مشترک خطی زیاد ادامه بدهد. او عاشق استقلال است و وقتی که وضعیت مالی مناسبی داشته باشد، حال و روز روحیاش هم بهتر است. این افراد برای مثال نمیتوانند زیاد بر سر کاری که ساعت کاریِ مشخصی دارد، دوام بیاورند. از خطر کردن نمیترسند و همیشه در یک رابطۀ دو نفره به طرف مقابلشان این حس را میدهند که آدم راحتی هستند.
گرچه اشخاصی با این تیپ سراغ تشکیلات سازمانیافته نمیروند، ولی آنها تجربه کنندههایی هستند که میتوانند نقشی را در مهار بحران داشته باشند و در مقابل آن، عکسالعمل نشان دهند. آنها اغلب جذب مشاغلی میشوند که به آنها امکان میدهد ابزارها و مهارتهای آموخته شده را به شکل مستقل و آزاد به کار برند.
برونگرای شهودی
کارهای خلاقانه، یکی از اولین شغلهایی است که این طیف به سراغش میروند. برونگرای شهودی، سرشار از خلاقیت است. در هر جمعی میتواند ساعتها درباره ایدههایی حرف بزند که دیگران کمتر به ذهنشان خطور میکند. با این حال، ویژهگی اصلی این طیف اینجاست که آنها میتوانند به آسانی موقعیتهایی را که موجب پیشرفتشان میشود، تشخیص دهند. این طیف به شدت در فعالیتهایی همچون سیاست و اقتصاد موفق میشوند. در واقع آنها میتوانند خیلی زود طبقۀ اجتماعی و وضعیت مالی خود را بسته به شرایط پیش رویشان یکباره بهبود بخشند. همیشه میتوانند مدیران بالادستیشان را مجذوب کنند؛ اما هرگز حاضر نیستند این موفقیتها را با دیگران تقسیم کنند.
شامۀ برونگرای شهودی بسیار تیز است، او میتواند پیش از تعطیل شدن یا ورشکسته شدنِ محل کارش، آنجا را ترک کند و به جای منطق، بر اساس شمِ خودش تصمیم بگیرد. با این وجود، اغلب تصمیمهای درستی میگیرد.
درونگرای متفکر
آدمهایی که در این طیف قرار میگیرند، خیلی دیر میتوانند برای خودشان یک شریک زندهگی پیدا کنند و آدمهای کمی عاشقشان میشوند. در زندهگی این طیف، خبری از ماجراجویی نیست. او نمیتواند با آدمهای اطرافش، راحت ارتباط برقرار کند. اغلب آنچه به زبان میآورد، با آنچه میخواسته انتقال بدهد، زمین تا آسمان متفاوت است. نمیتوانند هرگز بر اساس احساسات با آدمهای اطرافشان ارتباط برقرار کنند. تاکیدشان بر این است که تصمیمهایی بر اساس تفکر بگیرند، اما اغلب در قضاوتهایشان دچار اشتباه میشوند. دوستانشان معدود هستند و احتمالاً هرگز از اینکه در یک جزیره تنها مانده اند، خود را سرزنش نمیکنند. عاشق تنهایی هستند، با این حال از نظریهپردازیها و مسایل انتزاعی لذت میبرند، در مطالعه چندان علاقهیی به رمانتیکها ندارند، همانطور که در زندهگی واقعی. تصویر بیرونی آنها برای دیگران، حاکی از یکدندهگی و تکبر و بیملاحظهگی است.
تیپ درونگرا، به قدری عمیق بر شهود تمرکز دارد. افراد دارای این تیپ تماس کمی با واقعیت دارند. این افراد ژرفاندیش و خیالپرداز، کنارهگیر و بیاعتنا به مسایل عملی بوده و دیگران آنها را خوب درک نمیکنند. آنها که عجیبوغریب و نامتعارف به نظر میرسند، در کنار آمدن با زندهگی روزمره و با برنامهریزی برای آینده مشکل دارند.
درونگرای احساسی
به حرف آوردن این دسته از آدمها کار آسانی نیست، آنها به شدت تودار هستند و هرگز در لحظههای سخت زندهگیشان تلیفون را برای دردودل کردن با یک دوست برنمیدارند. با این حال، سنگ صبور خوبی برای شنیدن دردودلهای دوستانشان هستند. آنها از هیجان بدشان نمیآید و تنها در حضور دوستان بسیار بسیار نزدیک، خود درونیشان را نشان میدهند. تیپ درونگرای احساسی، تفکر منطقی را سرکوب میکند. این افراد هیجان عمیقی دارند، ولی از ابراز علنی آن خودداری میکنند. آنها مرموز و دستنیافتنی به نظر میرسند. آنها به احساسات و افکار دیگران اهمیت زیادی نمیدهند و منزوی، سرد و از خود مطمین به نظر میرسند.
درونگرای شهودی
در ظاهر بیاعتنا و خشک به نظر میرسند. هنرمندان اغلب چنین روحیهیی دارند. از دنیای روزمره به نظر میرسد این افراد اغلب فعالیتهای انسان را به دیدۀ نیکخواهی و مسرت مینگرند. آنها از لحاظ هنرشناختی حساس هستند و خود را در قالب هنر یا موسیقی ابراز میکنند و به ابراز کردن شهود خود گرایش دارند.
Comments are closed.