احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۲۴ سرطان ۱۳۹۸
بخش چهارم/
۷٫ قابلاعتماد باشید
آیا همیشه همان چیزی که منظورتان هست را به فرزندتان میگویید؟ آیا برنامهریزی میکنید و به این برنامه میچسبید؟ «زیاد طول نمیکشد، امروز برایت مقداری کیک به خانه میآورم، میتوانی آن برنامه را فردا تماشا کنی، میتوانی آن را بعد از شام داشته باشی». قولهای معمول و معصومانه که در ابتدا واقعاً به آنها اعتقاد داریم و در آخر شکسته میشوند، چرا که ما سرمان شلوغ است یا ذهنمان درگیر جای دیگری است. اما برای یک کودک، شکستن این قولها اعتماد را از بین میبرد و در واقع آنها شروع به نشنیدن حرفهایی که میگوییم میکنند.
۸. صادق باشید
آیا شما همیشه با فرزندتان صادق هستید؟ آیا هیچوقت برای آرام کردنشان به آنها دروغ مصلحتی میگویید؟ حرفهایی ازایندست: «فردا دوباره برمیگردیم، الان در جیبم پولی نیست، به آن خانم بگو که من در خانه نیستم، مغازه بسته بود، به برادرت نگو که این را برای تو گرفتهام.»
این دروغهای کوچک، بزرگ میشوند و کودکان نیز احمق نیستند، آنها بهزودی درمییابند که مادر و پدر آدمهایی هستند که دروغ میگویند یا آدمهایی هستند که بیعیب و نقصاند. چرا آنها باید به حرفِ کسی گوش بدهند که همیشه واقعیت را نمیگوید؟ شما بودید گوش میدادید؟!
۹. دقیـق باشید
بهخاطر ترسمان از اینکه کودکان ممکن است آسیب ببینند، همه مُدل حرف را به آنها گفته و طوری حرفها را ارایه میدهیم که با ما همکاری کنند. «اگر بالاتر بروی میافتی، اگر شیرینی بخوری دندانهایت میافتند، برگر سمی است و تو را مریض میکند، این فیلم برای تو کابوس ایجاد میکند، بازیهای کمپیوتری مغزت را میسوزانند، دود سیگار تو را میکشد.»
وقتی این واقعیتها راست از آب درنمیآیند، مادر و پدر تبدیل به آدمهایی میشوند که نباید از آنها تقاضای توصیه و پیشنهاد کرد. این قضیه، زمانی که کودکان برای توصیه به همکلاسیهایشان در دوران نوجوانی مراجعه میکنند، بهشدت خطرناک میشود. دیدگاههای خود در مورد موضوعاتِ دقیق را با فرزندتان به اشتراک بگذارید، اما اگر میخواهید به گوش دادن به حرف شما ادامه دهند، در ترساندن آنها و توصیه کردن با عنوان «واقعیات»، بسیار محتاط باشید. حرفتان را با عنوان «نوع تفکر» خود بیان کنید و به آنها کمک کنید که دیدگاه دیگران و خودشان را جستوجو و کندوکاو کنند.
۱۰. بازیگوش باشید
بازی کردن با فرزندانمان، مخصوصاً فعالیتهای پهلوبهپهلو، روش فوقالعادهیی برای به حرف آوردن آنهاست و همانطور که قبلاً گفتیم، بهترین راهی که کودکان را به شنیدن حرفهای ما مشتاق میکند، گوش دادن به حرفهای آنهاست. از آنها انتظار نداشته باشید که در دنیای شما، به شما و کارهایی که دوست دارید بپیوندند، بلکه شما به دنیای آنها بپیوندید. عاشقِ چه چیزهایی هستند؟ مجذوب آخرین بازی، کتاب، ورزش و هنری شوید که عاشق آن هستند. در فضای آنها باشید، اشتیاقِ خود را به اشتراک بگذارید و اجازه دهید رابطه جریان یابد.
۱۱. «نه»ها را کم و «بله»ها را پیدا کنیـد
اگر فردی به درخواستِ شما برای بار هزارم در یک روز جواب منفی بدهد، چه حسی نسبت به آن فرد پیدا میکنید؟ آیا اگر آنها درخواستی از شما بکنند، با آنها همکاری میکنید؟ نه. من هم همینطور. اگر فرزند شما چیزی را مطالبه کند که شما با آن موافق نیستید (به دلایل غیراختیاری)، بهجای گفتن بیمقدمۀ «نه»، بگردید و «بله» را پیدا کنید و انتخابهایی را ارایه دهید که برای هر دوی شما قابل قبول است. این نشان میدهد که شما به آنها گوش میدهید و در تلاشید که به آنها کمک کنید.
منبع:
www.rokna.net
Comments are closed.