احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:حامد علمی - ۰۵ اسد ۱۳۹۸
بخش سیویکم/
خبرنگار: جریان قیامِ شما علیه حکومت داکتر نجیبالله چگونه بود؟ آیا میتوانید آن را مفصلاً بیان کنید؟
جنرال مومن: …از طرف دیگر، شخص داکتر نجیب سیاستِ محیلانه در خارج و داخل حکومتش داشت. او در خارج از حزب و حکومت میخواست با همۀ طرفها کنار بیاید در صورتیکه بقای خودش و نظامش و مقامش تضمین شود و پافشاری او برای بقای حکومتش تمام راههای حلوفصل بر مشکلاتِ کشور را بسته بود.
اما در داخلِ حکوت در صدد بود که با فریبهای گوناگون صفوفِ اردو و حکومت را از عناصری که دلخواهش نبودند، پاکسازی کند. سلسلۀ این پاکسازیها از همان روزهای اولِ به قدرت رسیدن داکتر نجیب شروع شده بود.
داکتر نجیب به شیوههای مختلف میخواست مخالفینِ شخصیِ خویش را در داخل حکومت از میان بردارد. او از ترور، تبعید، دسیسهسازی، زندانی ساختن و برکنار کردنها کار میگرفت. به طور مثال، میتوان از ترور جنرال جلال رزمنده در هرات نام برد که در اثر توطیۀ شخص داکتر نجیب صورت گرفت. ترور جنرال علی اکبر در قندهار و ترور شخصی به نام رزم در مزارشریف را نیز میتوان مثال داد.
یک بار در داخل شهر کابل به تصفیهکاری عمومی دست زد و طی آن سی نفر از کدرهای حزب و اردو به شمول جنرال بابه جان را از کار برکنار ساخت. بعد از پاکسازی کابل، وی به شمال روی آورد و به برکنار نمودن جنرال جمعه نظمی والی ولایت بلخ، جنرال خانآغا و آقای انصاری پرداخت و به عوض آنها اشخاص بدنام و ملیتپرست چون جنرال جمعه اسک، تاجمحمد و رسول مشهور به بیخدا را مقرر کرد. این سه شخص از جمله قاتلین و جنایتکارانِ مشهور بودند. تاجمحمد در زمان حکومتِ خلقیها در ولایات هلمند و کندز جنایاتِ فراوانی را مرتکب شده بود. او در پست ریاست امنیت مقرر شد. رسول یکی از قاتلین دورۀ حفیظالله امین بود که در ریاست کام و زندان پلچرخی صدها نفر را اعدام نموده بود، او به حیث قوماندان فرقۀ بلخ تعیین گردید. به همین ترتیب، او به تصفیهکاری عمومی در ولایات دیگر مانند قندهار و ننگرهار پرداخت و اشخاص بدنام و جنایتکار را مقرر نمود.
به تاریخ ۲۵ جدی ۱۳۷۰ نجیب میخواست من و جنرال هلالالدین و جنرال عبدالوهاب را از کار برکنار کند ولی قبل از رسیدن فرمان، آنها را از برنامۀ داکتر نجیب باخبر ساختم و از آنها خواستم که برای نجات کشورشان آمادۀ پیکار و فداکاری شوند. زمانیکه متوجه شدم همۀ افسران و سربازان از من اطاعت کامل میکنند، به صفت قوماندان قوای حیرتان به داکتر نجیب پیام فرستاده او را هشدار دادم که دست از چنین اعمال بردارد.
در آن زمان با اشخاصی چون جنرال دوستم، جنرال سیدحسامالدین مربوط فرقۀ هشتاد کیان، جنرال هلالالدین، غفار پهلوان و رسول پهلوان در تماس شده، از پلانِ خویش آنها را آگاه ساختم و حمایتِ آنها را در زمینۀ رد فرمان نجیب حاصل کردم. از همان جلسه نمایندهیی تعیین نموده نزد احمدشاه مسعود فرستادم تا حمایتِ او را از قیام حاصل نمایم.
به تعقیب تردید امر داکتر نجیب، او به جنرال جمعه قوماندان زون شمال، سید عزیزالله والی ولایت بلخ، پیکارگر منشی ولایتی، تاجمحمد رییس امنیت و رسول قوماندانِ فرقه دستور داد تا مرا دستگیر کرده به کابل بفرستند. من نه تنها به جنرال نجیب جواب فرستادم بلکه طی صحبتی مخابرهیی جنرال جمعه اسک را اخطار دادم که در صورتِ کوچکترین حرکت، عکسالعمل شدید نظامی نشان خواهم داد. زمانیکه پیام من به داکتر نجیب و جمعه رسید، آنها به تحرکات نظامی آغاز نموده و طیارات را برای سرکوبی قیام فرستادند. طیارات چند بمب در اطراف شهر حیرتان ریختند که به اثر آن دو طفل نیز کشته شدند. علاوه بر تحرکات نظامی اخطارنامههای فراوان از طرف داکتر نجیب و جمعه اسک فرستاده میشد. البته همۀ این اخطارها مستقیماً نه بلکه از طریق قونسلگری روسیه در حیرتان به دسترس من قرار میگرفت.
زمانی که داکتر نجیب متوجه شد که فشار نظامی موثر نیست، به فرستادن هیأتهای مصالحه پرداخت و جنرال محمد رفیع معاون رییسجمهور و جنرال فاروق یعقوبی وزیر امنیت ملی را به مزار شریف فرستاد. به ما اطلاع دادند که آنها به حیرتان نیز میآیند. به رفیع و یعقوبی اخطار دادم که به طرف حیرتان نیایند. آنها جنرال دوستم و سید منصور نادری را واسطه ساخته به من پیشنهاد کردند که داکتر نجیب حاضر است تو را به رتبهیی بلندتر ترفیع داده به حیث معاون وزیر دفاع و یا قوماندان زون شمال تعیین کند. علاوتاً اعلان کردند که جنرال جمعه اسک از وظیفهاش برکنار شده و سایر جنرالانِ بدنام نیز برکنار خواهند شد. بازهم نجیب برایم پیام فرستاد که جمعه اسک را برکنار کردم، از مقاومت دست بکش و با من مستقیماً تماس بگیر.
پیشنهاد نجیب را باز رد کردم. در تمام این مدت نخواستم با نجیب مستقیماً صحبت کنم. زمانی که داکتر نجیب جواب رد شنید، دوباره جنرال جمعه اسک را بهحیث قوماندان زون شمال تعیین نمود و به تعرضات نظامی پرداخت. افراد آنها که متشکل از قطعات فرقۀ هجده امنیت و غند اوپراتیفی ساروندی بودند، به عملیات وسیع دسـتزده و در داخـل شــهر مزارشریف افراد وزارت امنیت به دستگیری وسیع شروع نموده و به چور و چپاول منازل شخصی افسرانِ ما پرداختند.
خبرنگار: آیا در آن زمان با رهبران و قوماندانانِ مجاهدین تماس برقرار کردید؟
جنرال مومن: از قیام حدود دو ماه سپری شد. در این مدت نامههای فراوان از قوماندانهای جهادیِ اکثر ولایات افغانستان دریافت کردم که همۀ آنها از قیام و مقاومتِ ما تقدیر نموده بودند. علاوتاً مجاهدین ولایات هرات و قندهار و تقریباً همۀ تنظیمهای جهادیِ مقیم پیشاور نامههای تشویقآمیز فرستادند و هیأت اعزامیِ ما از نزد احمدشاه مسعود نیز برگشته و حمایت کاملِ او را از قیامکنندهگان حیرتان حاصل نموده بود.
خبرنگار: بعد از اینکه مطمین شدید مجاهدین از شما حمایت میکنند، چه اقداماتی صورت گرفت؟
جنرال مومن: هنـوز درگیـری در اطـراف پوسـتههای امنیتی حیرتان جریان داشت که ما به تعرضی وسیع دست زدیم، قوای کمکی فرقۀ هشتاد در پنجاه کیلومتری سرک حیرتان جابهجا گردید و از جانب شمال قطعات غند اوپراتیفی امنیت ملی و سارندوی را که در اطراف پوستههای امنیتی تعرض نموده بودند، به محاصره کشیدیم و افراد داکتر نجیبالله را در قسمتهای سیاهگرد، شهرک، قریه گلمحمد، دوراهی حیرتان و ولسوالی خلم به اسارت گرفتیم.
Comments are closed.