احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:سیداکرم بارز - ۱۲ میزان ۱۳۹۸
در مورد سیاست، اقتصاد، روابط بینالملل، توسعه و تجارت روزانه مقالات و تحقیقهای متعدد صورت میگیرد، اما به مسایل اجتماعی، جامعهشناسی، چگونهگی تنظیم روابط اجتماعی بر مبنای ارزشهای انسانی و باورمندی به حقوق، اخلاق و عدالت که نبود و بیتوجهی به آن بزرگترین معضل جامعۀ کنونی افغانستان را تشکیل داده و تمام ابعاد جامعه را متأثر میکند، کمتر پرداخته میشود.
از سیاستمدار، وزیر و وکیل که بگذریم چون آنها سیاست میکنند و بیباوری به اخلاق، انسانیت و عدالت و ابزارهای ماکیاولستی، از مصادیق بارز و برجستۀ سیاستورزیهای معاصر پنداشته میشود، سطوح پایین جامعه که روزمره برای دریافت لقمه نانی و امرار زندهگی مصروف کسب و کار استند، نیز توجه چندانی به انصاف و عدالت در مراودات اجتماعی ندارند، در حالی که این امر وجیبۀ انسانی و ایمانی است.
سطوح پایین جامعه در حالی که بیشتر از هر کسی دیگر سنگ مسلمانی را به سینه میکوبند و با شمارش معکوس دانههای تسبیح پروردگار را یاد میکنند، اما در داد و ستد اجتماعیشان، به حقوق دیگران و تأمین عدالت در سطح بسیار پایین باورمند نیستند، در حالی که از صبح تا شام در مورد فساد، بیعدالتی و مشکلات در دولت سخن میگویند، بیخبر از این که خود در این آشفتهبازار و ناهنجاری جامعه سهم فعال دارند.
وضعیت امروز افغانستان مصداق روشن نظریۀ «انسان گرگ انسان» هابز میباشد، هرکس به هر میزان که دستش برسد، ظم و بیعدالتی میکند و در تشدید و افزایش نابسامانیهای اجتماعی سهم میگیرند، رهبران افغانستان زاده چنین وضعیت اسفناک کشور اند. در صورتی که مردم آمادۀ تغییر ذهنی و روانی نباشند، انتظار معجزه و نجات کشور از منجلاب کنونی، از رهبرانی که برآمده از متن و بطن یک جامعۀ پر از گسست و بیاعتمادی میباشد، غیرعقلانی و سادهلوحانه است.
گرایشهای انسانی مانند عدالت، انسانیت و اعتماد از هنجارهای مهم یک جامعۀ سالم و انسانی است که در فقدان آن جوامع اسلامی و غیراسلامی به طرف قهقرا و تحجر میرود و در چنین فضایی ارزشها و قوانین نه به عنوان معیار عمل بلکه انواع ترفندها برای دستیابی به منافع محض مادی به کار برده میشود.
از سبزی فروش تا تکسیران و رهنمای معاملات- که سطوح پایینی جامعه محسوب میشوند و به کار شاقه و غیرشاقه مصروف اند در معاملاتشان فریبکاری، غدر و خیانت میکنند و به این ترتیب چنین وضعیتی، فضای بیباوری و بیاعتمادی را در جامعه افزایش داده، نظم و انضباط اجتماعی و گرایشهای انسانی که لازمههای یک جامعۀ مبتنی بر ارزشها میباشد را صدمه زده است.
پیامدهای ناگوار این وضعیت سبب شده است که بخش باسواد و چیزفهم جامعه نیز به جای تلاش در امر تعمیم و نهادینهکردن ارزشهای انسانی در مناسبات اجتماعی، به دامن فرهنگ ارزشستیزی سقوط کنند و در دادوستدشان جایی که منافع مادی مطرح باشد، ارزشها و معیارهای اجتماعی را لگد مال کنند.
شماری از آگاهان مسایل اجتماعی تطبیق نشدن قوانین، جنگ، مشکلات اقتصادی، نبود فرصتهای برابر کاری، بیاعتمادی مزمن، فقر و گرایشهای روزافزون به طرف سرمایهداری و مادیگرایی را از عوامل جدی این معضل اجتماعی دانسته اند. در جامعهیی که دولت، به نیازمندی و خواستهای مردم رسیدهگی نکند، مردم به خیانتکاری و فریبکاری دست میزنند که به باور آگان امور اجتماعی، چهار متغیر افراد، افکار، احساسات و دولتها عوامل تأثیرگذار بر این موضوع است. از جانب دیگر، جامعهشناسان توسعه نیافتهگی لازم اجتماعی-فرهنگی را باعث کاهش ارزشمحوری و عدالتگرایی در مناسبات اجتماعی میدانند.
به هر صورت، عوامل و زمینههای این معضل بزرگ اجتماعی که آسیبپذیریهای جدی را در ابعاد مختلف به وجود میآورد، هر چه باشد، مستلزم ذهنیتسازی، روشنگری و تغییر اذهان و باورمندی مردم است تا وجدانها و انگیزههای انسانی و ایمانی از خواب بیدار شده، به طرف عدالتمحوری و خردگرایی سوق داده شود، در غیر آن ساختارهای دولتی از طریق وضع قوانین و تطبیق آن، نقش عمدهیی در این راستا دارند، اما نمیتوانند عقاید و وجدانهای انسانها را کنترل کنند.
بدون شک یکی از چالشهای کشور، مداخلات و دستاندازیهای کشورهای منطقه و فرامنطقه است، اما مردم نیز بخش بزرگی از تقصیر را حمل میکنند. تا زمانی که فریب، دروغ، حیله، خیانت، در جانزنی و دهها ضعف ارزشی در مناسبات اجتماعی داشته باشیم و هیچکس با خود محاسبه نکند که کارکردهای منفیاش تا چه حد تأثیر ناگوار و مانع در راستای پیشرفت، صلح و ترقی کشور میباشد، آیندۀ تلاشهای معطوف به ملت-دولتسازی به هیچ جایی نمیرسد.
در جامعۀ افغانستان که اکثریت مسلمان اند، باید ارزشهای انسانی، ایمانی، وجدانی، تعاونی و همکاری در تمام سطوح زندهگی اجتماعی مورد توجه قرارگیرد، در غیر آن جامعه به طرف هرجومرج و بیاعتمادی میرود. اگر در افغانسان هر کس در هر سطحی که قرار دارد به عدالتورزی و انسانیت در ساحۀ مورد نظر خویش باور داشته باشد و این ارزشها را معیار عمل قرار دهد، هیچ عامل بیرونی نمیتواند مانع پیشرفت ما شود.
Comments are closed.