احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:نظری پریانی - ۰۱ قوس ۱۳۹۸
بخش نخست/
چکیده
هزارۀ سوم میلادی در شرایطی آغازشده است که جامعۀ جهانی همچنان با چالشهای جدی در زمینه دستیابی به صلح و امنیت بینالمللی روبهرو است. موارد نقض متعدد حقوق بشر موجب شده است که دولتهای جهان به فکر یافتن راهحلی بهمنظور جلوگیری از وقوع چنین پیشامدهایی باشند. ترویج و اشاعه فرهنگ حقوق بشر در میان جوامع، گزینه مناسبی به نظر میرسد و یکی از راههای بسیار موثر برای ترویج حقوق بشر و جهانی ساختن فرهنگ حقوق بشر، آموزش حقوق بشر است. آموزش حقوق بشر بر پایه افزایش دانش و مهارتهای حقوق بشری استوار است و به دلیل تأثیری که بر اطلاعات و مهارتهای اقشار مختلف میگذارد، دارای توان بالقوه تغییر در جامعه، دگرپذیری، درک سایر ملتها و در نهایت تقویت و تحکیم صلح میباشد.
مقالۀ حاضر به دنبال پاسخ دادن به این سوال است که نقش و تأثیر آموزش حقوق بشر در فرایند تحکیم صلح افغانستان چگونه است؟
با بررسی موضوع آموزش حقوق بشر در اسناد بینالمللی، منطقهیی و ملی افغانستان، این نتیجه حاصل شد که بهترین راه استقرار صلح، بردباری، دوستی و برابری همه مردمان و گروههای قومی، ملی، مذهبی و تقویت احترام به محیطزیست طبیعی همانا تحقق و تعمیم و تأمین همگانی، برابر و بدون تبعیض حق بر آموزش بهطور عام و آموزش حقوق بشر بهطور خاص برای آحاد جامعه افغانستان است که بر بنیان اصل جهانشمول کرامت انسانی استوارشده است.
واژهگان کلیدی: آموزش حقوق بشر، تحکیم صلح، حق بر صلح، حقوق بشر، افغانستان.
مقدمه
از سال ۱۹۴۵ تاکنون ترویج و حمایت از حقوق بشر یکی از مهمترین نگرانیها و زمینههای اصلی کار سازمان ملل متحد بوده است. بر همین اساس است که سازمان ملل متحد، آموزش را یکی از حقوق اساسی بشر و آموزش حقوق بشر را نیز وسیلۀ مهمی جهت ترویج حقوق بشر میداند. هدف از آموزش حقوق بشر، تعلیم مهارتها، ارایه اطلاعات علمی و شکل دادن به رفتارهایی است که باعث پیشبرد فرهنگ حقوق بشر میشود.
در کنفرانس ۱۹۹۳ ویانا، آموزش حقوق بشر، تعلیم و آگاهی دادن در این زمینه برای تقویت تفاهم مشترک، بردباری و صلح بین جوامع ضروری دانسته شده است .
حق بر آموزش حقوق بشر یکی از حقهای بنیادین بشری است و مستقل از حقوق دیگر موردتوجه و تحلیل و بررسی قرار میگیرد. لیکن، تحلیل و توجه دقیق به آن مستلزم تبیین جایگاه ویژه حق بر آموزش حقوق بشر در میان حقوق دیگر و ارتباط آن با حقهای بنیادین بشری میباشد. همچنین، اگرچه همه حقهای بنیادین از همبستگی و پیوستگی برخوردارند و تقسیمبندی و تفکیک آنها برای تسهیل در امر مطالعه، بررسی و امور اجرایی و تقنینی است، لیکن، برخی از این حقها (مانند آزادی بیان، حق بر آگاهی، حق بر انکشاف، حق بر صلح و امنیت بینالمللی) با آموزش حقوق بشر ارتباط بیشتر و دوسویه داشته و تحقق، اجرا و اعمال هر یک مستلزم تحقق، اجرا و اعمال دیگری است. لذا، در این مقاله به بررسی ارتباط مذکور با این دسته از حقوق بشر میپردازیم.
حق بر صلح و امنیت بینالمللی نیز با آموزش حقوق بشر دارای ارتباط است و لذا نخست، تبیین حق مذکور و سپس بررسی ارتباط آنها لازم به نظر میرسد.
مبحث ۱- تبیین حق بر صلح و امنیت
مفاهیم صلح و امنیت بینالمللی و حق بر آن در این مبحث قابل تبیین است.
بند ۱ ) حق بر صلح
جنگ، کاری غیرعقلانی و غیرطبیعی، در مقابل، صلح، امری طبیعی، ضروری و عقلانی است. (مؤثقی،۱۳۹۰:۱۶) باید صلح همیشه باشد و جنگ هیچگاه نباشد؛ اما برعکس، صلح هیچگاه نبوده و جنگ همیشه و همواره قرین زندهگی بشری است! همزمان و همگام با پیشرفت انسانی در ابعاد وجوه مختلف فرهنگ و تمدن انسانی، آیا جنگ پیشرفت کرده یا صلح؟ امروزه دنیای انسانی نسبت به تاریخ گذشته، هم صلحآمیز به نظر میرسد و هم خشونتآمیز! جنگها تاکنون بیست بار تمدنهای انسانی را واژگون ساخته است! (جی آرنولد،۱۹۹۷) بههرحال، هرچند مقولۀ «صلح» سرنوشت غمباری در تاریخ بشر گذرانده و برخی با توجه به گستردهگی مفهوم صلح، پیشنهاد جایگزینی اصطلاح «طرد خشونت» بهجای واژۀ صلح را دادهاند (ساعد وکیل و عسکری، ۱۳۸۳)، لیکن، در ادبیات حقوق بینالملل، تنها به مفهوم کهن صلح (فقدان جنگ و عدم خشونت) نمیتوان بسنده کرد. امروز، واژه مقدس صلح، مفاهیمی مانند، حکومت قانون، انصاف، عدالت، همبستگی، امنیت و آزادی را در پی دارد. (فلسفی،۱۳۹۰) باوجود این، تلقی انسانی از «حق بر صلح» تاریخچۀ طولانی ندارد. بهبیان دیگر، اگرچه پدیدۀ «صلح» از قدیمالایام و همراه جنگ! قرین سرگذشت و سرنوشت بشر بوده، اما بشر بهتازهگی دریافته که بر صلح (یا بر زندهگی در صلح) نیز حق دارد. در چارچوب حقوق بشر (نسل سوم)، نخستینبار در کمیسیون حقوق بشر ملل متحد (۱۹۷۶) از آن سخن رفته و دومینبار، قطعنامۀ «اعلامیه آمادهگی جوامع برای زندهگی در صلح» مجمع عمومی ملل متحد (۱۹۷۸)، ضمن یادآوری بهرهمندی همه مردم سیاره از «حق مقدس صلح» تأکید نمود. «همه ملتها و همه انسانها از حق زندهگی در صلح برخوردارند». (تاموشات، ۱۳۸۶: ۱۴۰) بر مبنای گستردهگی و ارتباط این مفاهیم، رهبران و نمایندهگان تمام کشورهای جهان، طی اعلامیه هزاره ملل متحد اعلام نمودند:
– ما از هیچ کوششی برای رها کردن مردمان خود از بلای جنگ، چه در درون دولتها یا بین آنها که در دهه گذشته جان بیش از پنج میلیون انسان را گرفته فروگذار نخواهیم کرد.
– احترام به حکومت قانون را در امور بینالمللی همچون امور ملی، تقویت و بهویژه، اطاعت از تصمیمهای محکمه بینالمللی عدالت را بر اساس منشور ملل متحد تضمین میکنیم.
– از سازمان ملل برای جلوگیری از مناقشات، حل مسالمتآمیز اختلافها، حفظ صلح، برقراری صلح و بازسازی حمایت میکنیم.
– همکاری بین سازمان ملل و سازمانهای منطقهیی را تقویت میکنیم.
– از همه کشورها میخواهیم اساسنامۀ محکمه بینالمللی رم را امضا کنند.
– از همه کشورها میخواهیم «آتشبس موقت» المپیک را رعایت کنند و از تلاشهای کمیته بینالمللی المپیک در زمینه ترویج صلح و تفاهم انسانی از طریق ورزش و آرمانهای المپیک پشتیبانی مینماید. (مجمع عمومی،۲۰۰۰: ۵۵)
بند ۲) امنیت
امنیت در عامترین معنای خود، عبارت است از رهایی از خطر و در معنای ذهنی آن عبارت است از رهایی از ترس، (فن تیگرشتروم، ۱۳۸۹) باوجود دیدگاههای مختلف از امنیت (مانند؛ دیدگاه سنتی، رئالیستی، فمینیستی و…) و رهیافتهای سنتی، فردمحور یا انسانمحور؛ ورود مفهوم امنیت به عرصۀ مطالعات انکشاف، مدل سنتی رشد و انکشاف، رابطه نویانا انکشاف و امنیت و… و باوجود تغییر مفهوم امنیت انسانی از مفهوم مبتنی بر ملتها، تسلیحات و سرزمین به مفهوم مبتنی بر افراد، انکشاف انسانی، غذا، اشتغال، محیطزیست؛ تحول دوگانه مفهوم امنیت از دو طریق؛ یکی تحول تأکید بر امنیت سرزمینی به تأکید بر امنیت افراد و دیگری تحول «امنیت از طریق تسلیحات» به «امنیت از طریق انکشاف پایدار انسانی» ؛ باوجود شاخههای مختلف آن، مانند امنیت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، نظامی، «امنیت ملی»، «امنیت بینالمللی»؛ و مفاهیم گوناگون امنیت، مانند «امنیت جامع»، «امنیت دستهجمعی»، «امنیت مشترک»، «امنیت زیستمحیطی»، «امنیت انسانی»؛ در اینجا، به فراخور بحث، بخشی از شاخهها و مفاهیم مذکور، مانند امنیت انسانی و امنیت بینالمللی موردنظر است. طبق مادۀ ۱ منشور ملل متحد، شورای امنیت مسوولیت حفظ صلح و امنیت بینالمللی را بر عهده دارد. آنگونه که از مفاد ماده مذکور روشن است، صلح و امنیت بینالمللی و نه صلح و امنیت داخلی، هدف شورای مذکور است. لیکن، در دهههای اخیر مفهوم صلح و امنیت بینالمللی، گسترده و موسع و شامل مواردی چون تهدید غیرنظامی، مخاصمات مسلحانه داخلی، فقدان دموکراسی، بحرانهای بشردوستانه و نقض جدی حقوق بینالملل از جمله، حقوق بشر گردیده است. (فن تیگرشتروم، ۱۳۸۹) تحت تأثیر مسایل «جهانیشدن» و جهانگرایی، گرایش مذکور به دغدغه و «مسوولیت مشترک برای امنیت افراد در هر کجای جهان» منتهی گردید. امروزه دستور کار امنیت انسانی به موضوعات متعددی که به لحاظ سنتی در محدودۀ امور داخلی دولتها قلمداد شده تسری یافته و با اصل عدم مداخله که از اصول حقوق بینالملل عرفی است تعارض پیداکرده است. برای حل این تعارض، دامنه اصل حاکمیت دولتها، اصل صلاحیت داخلی و اصل عدم مداخله، محدود و مقید شده و از حالت مطلق که قبلاً تصور میشد خارج گردید. بهعلاوه، این امر پذیرفته شده که محدودۀ اصول مذکور با تحولات رو به انکشاف حقوق بینالملل و الزام دولتها و سازمانهای بینالمللی به مداخله در امور دولتهای دیگر برای تأمین امنیت انسانی تعیین میگردد. (فن تیگرشتروم، ۱۳۸۹)
مبحث ۲ – ارتباط آموزش حقوق بشر با حق بر صلح و امنیت بینالمللی
صلح و امنیت بینالمللی (و انسانی) با بیسوادی یا باسوادی چه ارتباطی دارد؟ آموزش و یادگیری چه تأثیری در صلح و امنیت دارد؟ تردیدی نیست که فقدان آموزش میتواند مانع بهرهمندی از دیگر حقوق بنیادین مانند حقوق مرتبط با مشارکت سیاسی شود. از طرف دیگر، یکی از مهمترین و اساسیترین راههای ناگزیر برای ایجاد و تعمیق صلح پایدار جهان، آموزش صلح و مدارا و آموزش احترام به حقوق بنیادین بشر، به عبارت بهتر، آموزش حقوق بشر است. (نیاورانی،۱۳۸۹) انتظار تحقق صلح پایدار و امنیت جمعی بدون آگاهی از صلح و مدارا و احترام به حقوق بشر، همچنین، انتظار رونق و تحقق آموزشوپرورش در فضای خشونتآمیز یا جنگ و ناامنی انتظار معقولی به نظر نمیرسد. آموزش حقوق بشر با حق بر صلح و امنیت، مانند حقوق بنیادین دیگر، ارتباط دو سویه و متقابل دارند و نبود یکی در عدم تحقق دیگری موثر است. لذا، امروزه، دولتها، سازمانها و نهادهای بینالمللی و بیشتر حقوقدانان بینالمللی بر این واقعیت تأکید دارند که آموزش حقوق بشر، یکی از مهمترین ابزارهای رسیدن به صلح است. (نیاورانی،۱۳۸۹) نکتۀ دیگر به ارتباط «ترویج صلح» با «ترویج حقوق بشر» مربوط میشود. هدف والای مذکور معنای دیگری از تأمین حق بر آموزش و آموزش حقوق بشر است. همچنین، ترویج صلح و مدارا و همزیستی مسالمتآمیز یکی از ضروریات تأمین حق بر آموزش است (نیاورانی، ۱۳۹۱:۵۸) و بدون تأمین حق بر آموزش، «ترویج صلح» معنای کاملی نخواهد داشت.
Comments are closed.