احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:عبدالاحد هادف - ۰۹ قوس ۱۳۹۸
گاه «قدیم» را سیاه نشان میدهند تا آن را عاری از خوبیهایش کنند. قدیم مثل جدید است که خوب و خراب زیادی دارد، اما خوب آن خوبتر و بد آن کمتر بد است. ناحق نگفته اند که «آن غایتها عجب غایتهایی بود»! روان انسانها خیلی علاقهمند قدیم است و اصطلاح «محافظهکاری» در هر بخش فعالیت انسانی هم به نحوی ریشه در این علاقه دارد که گاه در چهره «نوستالوژی» خودنمایی میکند. قدیم را تابع عقل و مصلحت محض نباید ساخت و نمیتوان ساخت؛ چون عاطفه و حسرت و حنان آدمی از آن حمایت میکند. این اما به معنای تقدیس قدیم نیست و نباید باشد. در برابر زشتیهای قدیم باید بیرحم بود و در عین حال، زیباییها و ارزشهای خوب و مثبت آن را حفظ کرد و به نقد جان خرید.
۱. آبرو = عزت
در آن «غایت»ها مردم به «آبرو» خیلی بها میدادند و اصلاً در صدر قیمتها بود که حتا از جان بهخاطر آن میگذشتند. این گرایش در آن زمان به حد افراط رسیده بود و چهبسا که پس از افراطیشدن گاه به فاجعههای فردی و اجتماعی میانجامید. آدمها چون آبرو را مرادف «عزت» میدانستند، بیعزت نمیخواستند زندهگی کنند و عزت را یگانه جوهره معنابخش زندهگی انسانی و رمز تفاوت آن از زندهگی حیوانی میدانستند و بیعزتی برای آنها عین بهیمیت شمرده میشد. یک آدم خیلی ساده درک میکرد که اگر عزت نداشته باشد، میان او و یک الاغ فرقی نیست و مقوله «مرگ بهتر از زندهگی ذلتبار» با همه مشتقات آن از قدیم در لایههای شعور فردی و اجتماعی ما با همین تلقینها نهفته است و هنوز زنده و نیرومند است و مصادیق عملی بیشماری هم داشته است که چه سرهای زیادی که در این راه به محض یک «دشنام» عمدی یا سهوی برباد رفت.
حالا این ارزش قدیمی را نباید به آن حد نادیده گرفت که در مقابل افراط قدیمی، تفریط معاصر کرد که آبرو و عزت را در تاق بلند نسیان گذاشت و یا حد اکثر در آخر جدول قیمتها قرار داد. اگر مثل قدیمیها بهخاطر آبرو و عزت حاضر به دادن سر و شکستاندن جمجمه نیستیم، لااقل اولین شیشهیی هم نباید باشد که در پیش پای طمع و مصلحت به زمین بزنیم. این اندازهاش را نه خدا گفته و نه حتی طبع دلالان روسپیخانههای قدیم به آن رواداری نشان میدهد. امروز در مواردی با تأسف و تألم میبینی که عبور از آبرو و عزت برای کسانی نه یک معضل که یک سرگرمی شده است و از تنها چیزی که هراس ندارند، جایی است که عزتشان از همان جا صدمه میبیند و جالب است که مناعت وجدانی شان در برابر داو و دشنام بهکلی از بین رفته و یا مثل لایه اوزون در ماحول کره زمین، خیلی نازک شده است که حالا در برابر آن از خود حساسیتی نشان نمیدهند، بلکه از آن لذت هم برند. کسی نوشته بود که در این روزها هرچه حجم دشنامهای دریافتیات بالا رود، مقدار مزدت را نیز بالا میبرند. به همین خاطر کسانی سرگرم مسابقه برای کسب دشنام اند!
الحق که باید ارزش و عنعنه قدیمی «آبرو= عزت» را به نحو معتدل آن پاس داشت و احیا کرد که مثل قدیمها نیاز انسان مدرن نیز است تا لااقل از حیوان معاصر تفکیک شود و یا پس از مرگ، در جمع حیوانات قدیم به حساب نرود.
Comments are closed.