احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
نویسنده:حامد علمی - ۱۹ قوس ۱۴۰۲
فصل اول
در محدود تعاریفی که از افکار عامه ارایه شده عموماً به سه خصلت این پدیده اشاره گردیده است:
با وجود این یک حادثه یا واقعه زمانی بر افکار عامه حاکم میگردد که تحت شرایط خاص به میان آید این شرایط دارای ویژهگیهای زیر باشد:
باید واقعه مرکزی و یا در محراق توجه جهانیان قرار داشته باشد تا مورد توجه افکار عامه قرار گیرد. واقعات مرکزی مانند جنگها، کودتاها و ترورها،کشتار دسته جمعی، امراض جهانی، زلزله، انتخابات، سقوط هواپیما، انفجارهای عظیم، گفتههای روسای جمهور، کشمکش قدرتهای بزرگ جهانی مانند جدال امریکا و کوریای شمالی، جنگ در اوکراین، شیوع مرض کوید – ۱۹ و . . . واقعات مرکزی بهشمار میروند. این وقایع به خودی خود مورد توجه قرار میگیرند. در یک لحظه اتفاق میافتد و به سرعت افکار عامه را تحت تاثیر قرار میدهد.
وقایع کوچکی که در جامعه اتفاق میافتند. وقایعی که با هم تفاوت دارند و مثل هم نیستند اما پشت سر هم رخ میدهند و روی زندهگی اجتماعی تاثیر دارند که بایستی دولت و اشخاص دیگری به آن موضوع رسیدهگی کند و آنرا حل نماید. اما یا معضلات را حل نمیکنند یا توان آن را ندارند. ناتوانی و ضعف مدیریتی در حل وقایع باعث به وجود آمدن مشکل جدید و پیهم شده افکار عامه را تحت تاثیر قرار میدهند و هر چه تعداد آنها بالاتر رود، منجر به درگیری و بینظمی در یک کشور یا یک جغرافیای وسیعتر میشود. نارضایتیهای عمومی مانند مهاجرت دسته جمعی، تامین امنیت، کمبود مواد اولیه، بحران اقتصادی پدیدههای اند که برای همه گروهها در اکثر کشورها در خور اهمیت میباشند.
باید فضا مساعد باشد تا افکار عامه در بستر مردمی شکل گیرد. از یک طرف وقایع یکدیگر را تحت الشعاع قرار میدهند و از طرفی هم مدیران افکار عامه برای منحرف کردن نظر مردم فضا را به دقت میسنجند و بهدنبال فرصت مساعد میباشند و در موقع زمانی خاص برنامههایشان را پیاده و یا سخنانشان را بیان مینمایند.
باید محتوای افکار عامه با الگوهای فرهنگ جمعی مطابقت داشته باشد. اگر کسی بخواهد با ایجاد یک واقعه یا حادثه مردم را بسیج کند، باید از فرهنگ همان گروه یا محل با خبر بوده و حادثه را با ویژهگیهای فرهنگی مردمان همان محل وفق دهد. الگوهای ضد ارزشی در یک جامعه اسلامی و سنتی، هر چند به ظاهر طرفدار داشته باشد، نمی تواند موضوع افکار عامه باشد.
باید محتوای افکار عامه پاسخگوی نیازهای ظاهری و باطنی افراد باشد. افراد جامعه نیازهایی دارند، این نیازها به دو دسته تقسیم میشود که عبارت از نیازهای ظاهری و فیزیکیاند. این نیازها عبارت از معاش، غذا، حقوق، رخصتی و سایر مسایل است که با ضرورتهای روزمره و ظاهر افراد جامعه تعلق میگیرد و دیگری نیازهای باطنی یا درونی عبارت از مسایلی است که روح و روان مردم به آن نیاز دارد و افراد جامعه علاقه دارند تا درباره آنها بدانند؛ مانند دستگیری و زندانی ساختن دزدان و تروریستها، جزای مجرمین و قاتلین، حقوق بشر، نژادپرستی و تعصبات قومی و لسانی، انسان دوستی که روان افراد را تحت تاثیر قرار میدهد. لذا محتوای افکار عامه باید یکی از این دو نیاز را برطرف کند.
در جوامع امروزی باید افکار عامه به واسطه رسانهها گسترش مییابد. اگر رسانهها نباشند و یا نخواهند و یا نتوانند هیچ واقعهای تبدیل به افکار عامه نمیشود و شکل نخواهد گرفت. تفاوت جامعه امروزی با گذشته در همین است که در گذشته هزاران اتفاق و رویداد در جهان رخ میداد اما عام مردم از آنها بیخبر بودند اما در حال حاضر چون رسانهها موضوعات مختلف را برجسته کردهاند و اطلاع رسانی فوری میکنند، افکار عامه بهزودی شکل میگیرد و گسترش مییابد. باید افکار عامه با دخالت مستقیم مردم اشاعه یابد. در هر روز، ماه و سال هزاران واقعه به وقوع میپیوندد که رسانهها فقط تعدادی از آنها را برجسته کرده و منتشر میکنند. اما آن خبری وارد افکار عامه میشود که مردم به جای تماشاگر، بازیگر میشوند. پس موضوع مورد توجه افکار عامه قرار میگیرد. مثل زلزله که مردم به نحوهی وارد عمل میشوند یا در میان آسیب دیدهگان قرار میداشته باشند و یا هم در عملیات امداد رسانی، جمع آوری اعانه، تهیه مواد خوراکی، فراهم نمودن سرپناه و سایر ضروریات همکاری مینمایند.
اطلاعات که سریع به مردم میرسد یا افکار عامه و عقایدی که سریع ابراز میشوند. البته اگر مسایل سیاسی نباشد معمولاً منبع اولیه دارند. مانند از عنوان یک روزنامه یا خبر که در شبکههای اجتماعی نشر میشود. طوریکه شخصی فقط آن را دیده و مطلب را نخوانده قضاوت و اعتقاد خود و شنیدههای دیگران را در آن اضافه کرده و به افکار عامه دامن میزند یا اینکه خبر را از طریق رادیو و تلویزیون ناقص شنیده و آنرا از نظر خودش تعبیر و تفسیر مینماید. در این اواخر بعد از رشد شبکههای اجتماعی معمولاً اخبار و اطلاعات نادرست را یک شخص مینویسد سپس آن خبر یا اطلاعات سراسری شده و در ذهنیت مردم جا میگیرد.
شایعه نوع دیگر از اطلاعات است. شایعه یک داستان یا خبر بوده که اصولاً از واقعیت به دور میباشد. این داستان یا خبر در شرایطی پخش میشود که واقعیت در مورد آن موضوع مبهم مانده باشد.
برخی از کارشناسان تبلیغات، شایعه را انتقال پیام یا خبری از طریق شفاهی میدانند که در اندک زمان محدودی بدون آنکه منبع آن شناخته شده باشد یا معلوم گردد از کجا سرچشمه گرفته است، میتواند در سطح گستردهای از جامعه انتشار یابد. از این رو میتوان شایعه را یک گزارش تایید نشده در باره حادثهای دانست که از طریق دهان به دهان انتقال میکند. ممکن است قسمتی از شایعه درست باشد. از نقطه نظر دین مقدس اسلام، شایعه معمولاً مجموعهای از غیبت، بهتان، استهزا و گاه دشنام است که از نظر شرعی گناه کبیره محسوب می شود.
به همین ترتیب آرای عمومی نیز نوع اطلاعاتی است، طوریکه اکثر مردم علاقهمندی و یا مخالفت خود را نسبت به برخی موضوعات نشان نمیدهند و تا زمانی که احساس کنند زمانش رسیده است سکوت میکنند، از طریق آرای عمومی با اندیشه کاویی میتوان به دیدگاهها پیبرد. مثل صحبتها و نظریات مردمی که در تاکسی با هم بحث میکنند. نظریه مارپیچ سکوت به این موضوع و چهگونگی شکل گیری افکار عامه میپردازد، که در بخشهای بعدی به آن اشاره میشود.
رای گیری یا آرای اجباری اطلاعاتی است که گاهی در جوامع مختلف اتفاق میافتد، چون در یک جامعه مسایل ی پیش میآید که در قانون اساسی پیش بینی نشده است. لذا دست اندرکاران و یا حکومت برای آگاهی از دیدگاه مردم به آرای عمومی مراجعه میکنند. مانند رای مردم بریتانیا مبنی بر خروج از اتحادیه اروپا که در سال ۲۰۱۶ میلادی اتفاق افتاد. در این رای گیریها و همه پرسیها که با شیوههای مختلف صورت میگیرد سوالات کوتاه یا تنها پرسشهای بسته پرسیده میشود و بعد از آن دادهها تحلیل و درصدی آنها تخمین میگردد. امروز نرم افزارهای گوناگون به بازار عرضه شده که کار دریافت درصدی و نظر سنجی را به مراتب سهلتر ساختهاند.
ادامه دارد…
Comments are closed.